دلم که تنگ میشود
دلم که تنگ میشود عکسهایت را دور تا دور خودم میچینم...
بعد تک تکشان را نوازش میکنم...
با هرکدامشان جداگانه درددل میکنم...
دلم که تنگ میشود پیامهایت را از روز اول آشنایی تا آخرین خداحافظی مرور میکنم...
دلم که تنگ میشود اسمت را مینویسم... مینویسم... مینویسم...
و بعد دور از چشم اغیار اسمت را میبوسم...
دلم که تنگ میشود ماشین را برمیدارم و میزنم به جاده و تک تک مسیرهایی که تو کنارم بودی، تنها طی میکنم...
دلم که تنگ میشود نامه هایی که هیچوقت قرار نیست بخوانی مینویسم و ذخیره میکنم برای روز مبادایی که هرگز نخواهد آمد...
دلم که تنگ میشود جعبه خالی عطرت را بغل میکنم و میخوابم...
دلم که تنگ میشود...
من دلم که تنگ میشود تازه میفهمم چقدر میخواهمت و چقدر ندارمت...
تو اما دلت تنگ میشود؟!
کاش هیچوقت تنگ نشود...
بعد تک تکشان را نوازش میکنم...
با هرکدامشان جداگانه درددل میکنم...
دلم که تنگ میشود پیامهایت را از روز اول آشنایی تا آخرین خداحافظی مرور میکنم...
دلم که تنگ میشود اسمت را مینویسم... مینویسم... مینویسم...
و بعد دور از چشم اغیار اسمت را میبوسم...
دلم که تنگ میشود ماشین را برمیدارم و میزنم به جاده و تک تک مسیرهایی که تو کنارم بودی، تنها طی میکنم...
دلم که تنگ میشود نامه هایی که هیچوقت قرار نیست بخوانی مینویسم و ذخیره میکنم برای روز مبادایی که هرگز نخواهد آمد...
دلم که تنگ میشود جعبه خالی عطرت را بغل میکنم و میخوابم...
دلم که تنگ میشود...
من دلم که تنگ میشود تازه میفهمم چقدر میخواهمت و چقدر ندارمت...
تو اما دلت تنگ میشود؟!
کاش هیچوقت تنگ نشود...
۱۷.۷k
۲۳ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.