فیک برادر
فیک برادر
پارت دو
ویو ادمین
ات ی خر قصه ی ما رفت کافه و میسو دوستشو دید
میسو : رییس خره اومد
رییس: چی
میسو: اه.. هیچی
ات: من اومدم
که یهو رییس کافه فهمیدم منظور میسو چی بوده و قهقه ای از خنده زد
ات: چیزی شده که ات دست به صورتو موهاش زد
رییس: نه چیزی نشده
میسو: ات بیا بریم سر کار
ات: اِ .. باشه بریم
ویو ات
ساعت یک ظهر بود که یه مردی اومد خوب دقت کردم دیدم یونگیه پریدم بغلش
ات : اوپا
یونگی: ات
بغلش کردم اون بغل گرم که حسی بهم میداد که خیلی وقت بود که این حسو نداشتم
دوزتان این یه مینی پارت بود که شرطش ۱ لایکه
پارت دو
ویو ادمین
ات ی خر قصه ی ما رفت کافه و میسو دوستشو دید
میسو : رییس خره اومد
رییس: چی
میسو: اه.. هیچی
ات: من اومدم
که یهو رییس کافه فهمیدم منظور میسو چی بوده و قهقه ای از خنده زد
ات: چیزی شده که ات دست به صورتو موهاش زد
رییس: نه چیزی نشده
میسو: ات بیا بریم سر کار
ات: اِ .. باشه بریم
ویو ات
ساعت یک ظهر بود که یه مردی اومد خوب دقت کردم دیدم یونگیه پریدم بغلش
ات : اوپا
یونگی: ات
بغلش کردم اون بغل گرم که حسی بهم میداد که خیلی وقت بود که این حسو نداشتم
دوزتان این یه مینی پارت بود که شرطش ۱ لایکه
۶.۰k
۱۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.