من گرفتار تو بودم تو گرفتار خودت
من گرفتار تو بودم تو گرفتار خودت
من شدم یار تو اما توشدی یار خودت
من شدم شمع شب افروز تو در تنهایی
تو شدی ماه درخشان شب تار خودت
گفته بودم که کشم بار غمت را بر دوش
ای دریغا که شدی یار دل آزار خودت
شب و روزم شده لبریز خیال تو ولی
بی خیال منی و غرق در افکار خودت
دور چشمان تو گشتن شده هر دم کارم
تو شدی دایره ی نقطه ی پرگار خودت
تا که ناز تو خریدار شدم قیمت جان
شده ای مشتریه عشوه ی بازار خودت............
من شدم یار تو اما توشدی یار خودت
من شدم شمع شب افروز تو در تنهایی
تو شدی ماه درخشان شب تار خودت
گفته بودم که کشم بار غمت را بر دوش
ای دریغا که شدی یار دل آزار خودت
شب و روزم شده لبریز خیال تو ولی
بی خیال منی و غرق در افکار خودت
دور چشمان تو گشتن شده هر دم کارم
تو شدی دایره ی نقطه ی پرگار خودت
تا که ناز تو خریدار شدم قیمت جان
شده ای مشتریه عشوه ی بازار خودت............
۳.۵k
۱۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.