غرقِ فکـر تو تراس نشسته بودم...
غرقِ فکـر تو تراس نشسته بودم...
به خودم قول داده بودم
که دیگه بهت فکرنکنم،
اما انگارباید
همیشه یه چیزی باشه که حالمو بـد کنه...
باید یه چیزی باشه که منو یاد تو بندازه...
روزی هزار بار با دلم حرف میزنم
که دیگه تـورو نخواد اما...
اونم به تو رفته
لجبازه بی منطق و یه دنده...
کاش تو موندنم یکم لجباز بودی....
کاش...
بیچاره دل زودباور من....
چقدر براش مقدس بودی...
حتی الانم اگه بهش یه وعده کوچیک بدی که برمیگردی
بازم میشینه منتظرت
دله دیگه
اگه منطق داشت
که با اینهمه نبودنت،
بالاخـره یه جـوری کنار میومد...
هنوز منتظر اومدنته...
دلِ دیگه
منطق نداره
حرف حالیش نیست...
#مائده_زمان
به خودم قول داده بودم
که دیگه بهت فکرنکنم،
اما انگارباید
همیشه یه چیزی باشه که حالمو بـد کنه...
باید یه چیزی باشه که منو یاد تو بندازه...
روزی هزار بار با دلم حرف میزنم
که دیگه تـورو نخواد اما...
اونم به تو رفته
لجبازه بی منطق و یه دنده...
کاش تو موندنم یکم لجباز بودی....
کاش...
بیچاره دل زودباور من....
چقدر براش مقدس بودی...
حتی الانم اگه بهش یه وعده کوچیک بدی که برمیگردی
بازم میشینه منتظرت
دله دیگه
اگه منطق داشت
که با اینهمه نبودنت،
بالاخـره یه جـوری کنار میومد...
هنوز منتظر اومدنته...
دلِ دیگه
منطق نداره
حرف حالیش نیست...
#مائده_زمان
۳.۱k
۳۱ خرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.