این داستاناعضاتهیونگ ات رو با ما تقسیم کن

این داستان:اعضا:تهیونگ ا/ت رو با ما تقسیم کن


همونطور لقمه هارو تو دهنش میزاشتی و اعضا نگاهت میکردن
جین : خب دیگه بسه ا.ت شی چاق میشه
جیمین : هیونگ منم میخوام
نامی : چرا بمن میگی ؟
+ باشه باشه نوبتی بیاین بشینین براتون درس میکنم میدم بهتون
خواستی بری تزدیکشون ک ته مچ دستتو گرفت
ته : تو فقط باید برا من لقمه بگیری من دوست پسرتم
کوک : هیونگ یکم بخشش داشته باش
ته : نخیر من ا.ت رو با هیچکی تقسیم نمیکنم ...

‌یا لایک میکنید یا به لایک تبدیلتون میکنم💜❤

| #J_u_n_g_k_o_o_k |
دیدگاه ها (۱۲)

کنارش نشستی ک کاملا درگیر اون چیزای بچگانه بود و نگاهشون میک...

دبیر تنیس چندتا پسر خل و دیوونه بودی که فقط برای گذروندن وقت...

لباس بازت ک کامل پاهات رو نشون میداد و روی سینه هات رو وا گذ...

سه پارتی هیسونگ p۲

#درخواستی چند شاتیPart: ³ویو کوکلباسارو پوشیدیم من استرس داش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط