پارت ۱۴
پارت ۱۴
#لیسا
مث همیشه صب شد چشامو. وا کردم م با یه صحنه مواجه شدم
رزی: لیسااااا بیدار شدی.
لیسا: ای خدا رزی
رزی: چیه
عروسکو برداشتم بهش پرت کردم اونوم ب من پرت کرد منم بغلش کردم. لوپشو بوسیدم
رزی: ♥😘
لیسا: خیلی دوست دارم
ک صدایی اومد
لیسا: پسرا پشت درن(خیلی آروممم)
رزی: آره
رزی: منم دوست دارم. بیشتر از جیمین 😁
با این کلمه جیمین کوک پرت شدن توی زمین ماهم از خندع غش کرده بودیم😂
جیمین: رزی عشقم بیبی
رزی: هااا
جیمین: جانننم
رزی: شوخی کردممم😂
جیمین: اغیششس
بعد رزیو بغل کرد رفتن پایین ماهم. رفتیم. نشستیم صبحونه خوردیم.
ک گوشیمم زنگ خورد جین بود برداشتم
)(مکالمه)
لیسا: سیلام خوبی.
جین: ممنون تو خوبی کوک جیمین رزی خوبن
لیسا: همه خوبن جیسو جنی ته خوبن
جین: همه آره بجز جیسو
لیسا: چرا
جین: نمیدونم از دیشب دلش درد میکنه گفتم شما بیاین باهم بریم دکتر
لیسا: باش سریع میایم خدافظ
جین: خدافظ
.......
لیسا: بچهذها پاشید آماده شید جیسو دلش درد میکنه باید بریم بیمارستان
همه: باش
رفتم بالا لباسامو پوشیدیم اومدیم پایین رفتیم خونه اونا
#بیمارستان
رسیدیم جیسو رو بردن اتاق دکتر اومد همه رفتیم سمتش
دکتر: همسرش این خانم کیه
جین: منم البتهـــ نامزدش هستم
نکته: جنی ته جیسو جین نامزد کردن
دکتر: تبریک میگم خانم شما باردار هستش
جین: چی
همه: واووو
منو جنی رزی از شدت خوشحالی پریدیم. بغل هم جینم گریه میکرد پسرا دلداریش میداد
دکتر: خب مرخص هستش
جین. رف تو اتاق بعد اومدن بیرون ما جیسو رو بغل کردیم جین رفت کارای مرخصی کرد
و رفتیم پاساژ منو کوک ی لباس ست و جدا خردیدم بقیع هم همین طور
داشتم. راحت میرفتم ک کوک دستمو محکم گرف
لیسا: کوک
کوک: ببخشید بیبی
بعد رفتیم خونه.
لایک کامنت یادتون نره ♥😘
#لیسا
مث همیشه صب شد چشامو. وا کردم م با یه صحنه مواجه شدم
رزی: لیسااااا بیدار شدی.
لیسا: ای خدا رزی
رزی: چیه
عروسکو برداشتم بهش پرت کردم اونوم ب من پرت کرد منم بغلش کردم. لوپشو بوسیدم
رزی: ♥😘
لیسا: خیلی دوست دارم
ک صدایی اومد
لیسا: پسرا پشت درن(خیلی آروممم)
رزی: آره
رزی: منم دوست دارم. بیشتر از جیمین 😁
با این کلمه جیمین کوک پرت شدن توی زمین ماهم از خندع غش کرده بودیم😂
جیمین: رزی عشقم بیبی
رزی: هااا
جیمین: جانننم
رزی: شوخی کردممم😂
جیمین: اغیششس
بعد رزیو بغل کرد رفتن پایین ماهم. رفتیم. نشستیم صبحونه خوردیم.
ک گوشیمم زنگ خورد جین بود برداشتم
)(مکالمه)
لیسا: سیلام خوبی.
جین: ممنون تو خوبی کوک جیمین رزی خوبن
لیسا: همه خوبن جیسو جنی ته خوبن
جین: همه آره بجز جیسو
لیسا: چرا
جین: نمیدونم از دیشب دلش درد میکنه گفتم شما بیاین باهم بریم دکتر
لیسا: باش سریع میایم خدافظ
جین: خدافظ
.......
لیسا: بچهذها پاشید آماده شید جیسو دلش درد میکنه باید بریم بیمارستان
همه: باش
رفتم بالا لباسامو پوشیدیم اومدیم پایین رفتیم خونه اونا
#بیمارستان
رسیدیم جیسو رو بردن اتاق دکتر اومد همه رفتیم سمتش
دکتر: همسرش این خانم کیه
جین: منم البتهـــ نامزدش هستم
نکته: جنی ته جیسو جین نامزد کردن
دکتر: تبریک میگم خانم شما باردار هستش
جین: چی
همه: واووو
منو جنی رزی از شدت خوشحالی پریدیم. بغل هم جینم گریه میکرد پسرا دلداریش میداد
دکتر: خب مرخص هستش
جین. رف تو اتاق بعد اومدن بیرون ما جیسو رو بغل کردیم جین رفت کارای مرخصی کرد
و رفتیم پاساژ منو کوک ی لباس ست و جدا خردیدم بقیع هم همین طور
داشتم. راحت میرفتم ک کوک دستمو محکم گرف
لیسا: کوک
کوک: ببخشید بیبی
بعد رفتیم خونه.
لایک کامنت یادتون نره ♥😘
۱۰۲.۶k
۱۷ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.