پارت ۱۵
پارت ۱۵
بلاخره رسیدیم خونه رفتیم اتاق وسایلامون رو گذاشتیم من تو تخت ولو شدم رزی بغل دراز کشید
رزی: لیسااا جونم
من: جونم عشقم
رزی: اممممم ناهار چی بخوریم من گشنمه
لیسا: فقط ب فکر شکمتی
رزی؛: خووو
#کوک
رفتم پیش جیمین
من: جیمیناا
جیمین: بله کوکااا
من: میگم من لیسا رو دوست دارم اونم منو وای من زیاد کارای عاشقونه بلد نیستم مثلا چیکار کنم
جیمین: خب شروع میکنیم
نشستم تا خوب ب حرفاش گوش بدم
جیمین: خب مثلاا هروز بغلش کنی هر چند دقیقع بوسش کنی
من: این دیگ زیادی چندش بازی
جیمین: خفه
دیگ حرف نزدم
جیمین: ادامهه
خب میتونی کتدو براش بخری کارای انجام بدی ک علاقش ب تو بیشتر باش
اصلا میریم براشون کادو میگریم
من: اوکی داداش بریممم
#لیسا داشتم بارزی حرغ میزدم. ک جیمین کوک اومدن تو
کوک: اممم ما میریم بیرون میای
جیمین: آره کاری ندارید
من رزی: باش خدافظ
کوکمین: خدافظ
رزی: چرا رفتن
لیسا: نمیدونم امممم رزی بیا ی ناهار درس کنیم ک پسرا خوشحال بشن
رزی: آره بریم
بعد زدیم به قدش رفتیم پایین تا غذا درس کنیم زدم اینترنت یکی از غذاهارو زدم شروع به اموزش داد ماهم انجام دادایممم
....... ــ
بااخره تموم شد
لیسا: هوففف تموم شد
رزی: آره
لیسا: ولی چ نودل هایی شده
رزی: اوهوم
با رزی میزو چیدیم خیلی رمانتیک شده بود
رزی: خیلی رمانتیک
لیسا: اره
بعد همدیگرو بغل کردیم ک زنگ خورد در باز کردیم سلام کردیممم
جیمین: اینارو خودتون درس کردین
منرزی: آره
کوک: خیلی خوبه
من: بشینیم بخوریم
نشستیم خوردیم
جیکوک: خداییی خیلی خوشمزه بود😋
رزی من: ممنون
کوک: راستی دخترا یه چیزی براتون داریم
ماهم نگاشون کردیم ک یه دفعه یه دستبند خیلی خوشگل دادن بهمون
من: واووو خیلی قشنگه
رزی: خیلی کیوت
بعد رفتم کوک بغل کردم
کوک: واووو لیسا منو بغل کرده وااا خدا
خیلی قشنگ بود گذاشتمش تو کمد
رفتم پایین
نشستیم فیلم دیدیمم
خب لایک کنیددد این پارت زیاد عاشقانه نبود ولی پارت بعدی حتماا بخونیدد ♥😍
بلاخره رسیدیم خونه رفتیم اتاق وسایلامون رو گذاشتیم من تو تخت ولو شدم رزی بغل دراز کشید
رزی: لیسااا جونم
من: جونم عشقم
رزی: اممممم ناهار چی بخوریم من گشنمه
لیسا: فقط ب فکر شکمتی
رزی؛: خووو
#کوک
رفتم پیش جیمین
من: جیمیناا
جیمین: بله کوکااا
من: میگم من لیسا رو دوست دارم اونم منو وای من زیاد کارای عاشقونه بلد نیستم مثلا چیکار کنم
جیمین: خب شروع میکنیم
نشستم تا خوب ب حرفاش گوش بدم
جیمین: خب مثلاا هروز بغلش کنی هر چند دقیقع بوسش کنی
من: این دیگ زیادی چندش بازی
جیمین: خفه
دیگ حرف نزدم
جیمین: ادامهه
خب میتونی کتدو براش بخری کارای انجام بدی ک علاقش ب تو بیشتر باش
اصلا میریم براشون کادو میگریم
من: اوکی داداش بریممم
#لیسا داشتم بارزی حرغ میزدم. ک جیمین کوک اومدن تو
کوک: اممم ما میریم بیرون میای
جیمین: آره کاری ندارید
من رزی: باش خدافظ
کوکمین: خدافظ
رزی: چرا رفتن
لیسا: نمیدونم امممم رزی بیا ی ناهار درس کنیم ک پسرا خوشحال بشن
رزی: آره بریم
بعد زدیم به قدش رفتیم پایین تا غذا درس کنیم زدم اینترنت یکی از غذاهارو زدم شروع به اموزش داد ماهم انجام دادایممم
....... ــ
بااخره تموم شد
لیسا: هوففف تموم شد
رزی: آره
لیسا: ولی چ نودل هایی شده
رزی: اوهوم
با رزی میزو چیدیم خیلی رمانتیک شده بود
رزی: خیلی رمانتیک
لیسا: اره
بعد همدیگرو بغل کردیم ک زنگ خورد در باز کردیم سلام کردیممم
جیمین: اینارو خودتون درس کردین
منرزی: آره
کوک: خیلی خوبه
من: بشینیم بخوریم
نشستیم خوردیم
جیکوک: خداییی خیلی خوشمزه بود😋
رزی من: ممنون
کوک: راستی دخترا یه چیزی براتون داریم
ماهم نگاشون کردیم ک یه دفعه یه دستبند خیلی خوشگل دادن بهمون
من: واووو خیلی قشنگه
رزی: خیلی کیوت
بعد رفتم کوک بغل کردم
کوک: واووو لیسا منو بغل کرده وااا خدا
خیلی قشنگ بود گذاشتمش تو کمد
رفتم پایین
نشستیم فیلم دیدیمم
خب لایک کنیددد این پارت زیاد عاشقانه نبود ولی پارت بعدی حتماا بخونیدد ♥😍
۶۰.۷k
۱۸ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.