شب، آن چنان زلال، که می شد ستاره چید!
شب، آن چنان زلال، که می شد ستاره چید!
در بیکران دشت در نیمه های شب
جز من که با خیال تو می گشتم
جز من که در کنار تو، می سوختم غریب!
تنها ستاره بود که می سوخت
تنها نسیم بود که می گشت....
• فریدون مشیری 🍃
در بیکران دشت در نیمه های شب
جز من که با خیال تو می گشتم
جز من که در کنار تو، می سوختم غریب!
تنها ستاره بود که می سوخت
تنها نسیم بود که می گشت....
• فریدون مشیری 🍃
۳.۱k
۱۳ خرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.