اسممو صدا کن:پارت5

می ریا:مچ دستمو گرفت و پرتم کرد رو تخت خیمه کرد روم، چیکار میکنی؟

جیمین:هییسس باید تنبیه شی

می ریا:مگه چیکار کردم

جیمین:دیروز زدی تو گوشم هیچکس حق نداره دست رو من بلند کنه

می ریا:فکر کردی کی هستی من به مامان بابام میگم خانوادت چجور ادمایین و میگم که به دست زدی و از مدرسه میرم

جیمین:الان بهت درس میدم تا دیگه فکر اینا از سرت بیرون بره

می ریا:کیس مارک های دردناکی رو گردنم میزاشت میخواستم جیغ بزنم ولی دستشو گذاشت رو دهنم میخواستم صحبت کنم فهمید میخوام صحبت کنم

جیمین:دستمو برمیدارم اگه جیغ بزنی میکشمت

می ریا:سرمو بالا پایین کردم که یعنی تایید کردم دستشو از رو دهنم برداشت، خواهش میکنم دیگه تمامش کن درد داره(با گریه)

جیمین:به یه شرط که از مدرسه نری و چیزی به مادر پدرت نگی وگرنه میکشمت خودت که میدونی پدرم رئیس مافیا پس کشتن برای من کاری نداره

می ریا:ب با باش(با بغض)

جیمین:آفرین بیبی

می ریا:لباشو گذاشت رو لبام من همکاری نمیکردم باهاش

جیمین:بهتره همراهی کنی بیبی وگرنه بد میشه

می ریا:منم مجبور شدم همکاری کنم بعد از یک دقیقه ازم جدا شد مامانم صدام کرد که با جیمین بریم پیششون، باش مامانم من و جیمین رفتیم پیش مادر پدرامون که پدرم گفت

پدر می ریا:بچه ها ما برای یه سفر کاری میخوایم بریم آلمان تا حدود یک ماه زمان میبره ما تصمیم گرفتیم که شماها بیش هم باشین تا تنها نباشید

می ریا:پدر میشه برم خونه دوستم سانگ

پدر می ریا:نه دخترم بهتره پیش جیمین باشی که ما خیالمون راحت تر باشه

ذهن می ریا:خیلی دوس دارم بدونم وقتی فهمیدید جیمین باهام چیکار کرده چیکار میکنید حیف که مجبورم چیزی نگم

می ریا:باش پدر، پدر و مادر جیمین بلند شدن که دیگه برن از حرف هایی که می‌زدند معلوم بود فردا قراره برن

پدر می ریا:دخترم بهتره دیگه بری بخوابی

می ریا:رفتم تو اتاق و خوابیدم و فردا صبح بیدار شدم رفتم پایین پیش پدرم که مدرسمو عوض نکنه وگرنه جیمین منو میکشه، سلام پدر

پدر می ریا:سلام دخترم میخوام به مدیرت زنگ بزنم تا مدرستو عوض کنم

می ریا:نمیخواد پدر اون3تا پسر از مدرسه ما رفتن دیروز

پدر می ریا:جدی

می ریا:آره نگران نباشید رفتم بالا و لباسای مدرسمو پوشیدم و رفتم مدرسه رفتم کیفمو گذاشتم تو کلاس و رفتم سمت دستشویی تو دستشویی بودم هیچ کس جز من تو دستشویی نبود دیدم تهیونگ اومد داخل و در رو قفل کرد، یااااا اینجا چیکار میکنی

تهیونگ:اومدم پیش تو خوشگلم😈

می ریا:خفه شو برو بیرون(با داد)

تهیونگ:هییسس اگه داد بزنی همینجا میکنمت

می ریا:از جونم چی میخوای

تهیونگ:هیچی فقط خودت رو میخوام

می ریا:اومد سمتم و لباش رو لبام گذاشت و مک میزد که دیدم...
ادامه دارد
لایک کنید تا پارت بعدی رو بزارم😘💜
#جیمین
#بی_تی_اس
#کوک
#تهیونگ
دیدگاه ها (۵)

عیدتون مبارک لاوام🤗☺️😘❤️💜

اسممو صدا کن:پارت6

اتاق می ریا در فیک اسممو صدا کن

لباس می ریا در پارت4 موقعی که مهمونا اومدن #پست_جدید #لایک_ف...

ترسناک ترین خاطره ی من

part21🦋جیمین«وقتی رسیدیم خونه اول رفتم آنا رو گذاشتم تو اتاق...

black flower(p,241)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط