اسممو صدا کن:پارت6
می ریا:لباش رو گذاشت رو لبام و مک میزد که صدای در اومد دیدم یه پسر اومده تو
تهیونگ:تو اینجا چیکار میکنی
کوک:تمامش کن اون دختر مثل دخترای هرزه دیگه نیست این هرزه نیست
تهیونگ:خودم میدونم هرزه نیست ولی من میخوامش الانم گمشو بیرون پسره ی مزاحم
کوک:من میرم ولی با می ریا میرم
می ریا:اون پسره مچ دستمو گرف خواست منو ببره که تهیونگ هم اون یکی دستمو گرف
تهیونگ:می ریا مال منه اون هیچ جا با او نمیاد
کوک:تو که نمیخوای به بابام بگم با بابات قرارداد رو بهم بزنه میخوای
می ریا:دیدم تهیونگ دستمو ول کرد و کوک من رو با خودش برد از کوک خوشم اومد اما سانگ گفته اون خیلی بده برا همین دستمو از تو دستش کشیدم، ممنون که نجاتم دادی
کوک:باید بیشتر حواست رو جمع کنی وگرنه گرگا میخورنت
می ریا:یکم خم شدم و رفتم تو کلاس نشستم پیش سانگ بعد کلاس جیمین اومد سمتم
جیمین:کجا بودی میدونی چقدر دنبالت گشتم
می ریا:به تو چه که من کجا بودم
جیمین:چرا لبت کبوده
می ریا:بهتره بریم خونه هامون
جیمین:نه باید بریم خونه خودتون چون الان باید بریم مامان باباهامون خداحافظی کنیم میخوان برن آلمان
می ریا:بریم، رفتیم خونه و مامان باباهامون رفتن منم رفتم تو اتاقم و لباسامو عوض کردم(عکسشو میزارم)
جیمین:خب چیکار کنیم
می ریا:هیچی من میرم پیش دوستم امروز با هم قرار گذاشتیم تو کافه
جیمین:منظورت همون دختر بدبختست
می ریا:درست صحبت کن من میدونم تو اونو زدی مرتیکه عوضی دیگه نبینم دست روش بلند کنی یا اذیتش کنی فهمیدی
جیمین:مثلا میخوای چیکار کنی
می ریا:اون هی میومد جلو من هم میرفتم عقب، ازت شکایت میکنم به جرم تجاوز
جیمین:ولی من کاری باهات نکردم
می ریا:تو دست زدی به عضوم یادت رفته
جیمین:تو هم یادت رفته بابام رئیس مافیاست
می ریا:خواهش میکنم به دوستم کار نداشته باش بجاش میتونی منو بزنی
جیمین:خیله خوب باشه بجاش تورو اذیت میکنم
می ریا:من دیگه میرم...
ادامه دارد
#جیمین
#بی_تی_اس
#کوک
#تهیونگ
لایک کنید تا پارت بعد رو بزارم😘❤️
#خاص #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #جذاب #پست_جدید
تهیونگ:تو اینجا چیکار میکنی
کوک:تمامش کن اون دختر مثل دخترای هرزه دیگه نیست این هرزه نیست
تهیونگ:خودم میدونم هرزه نیست ولی من میخوامش الانم گمشو بیرون پسره ی مزاحم
کوک:من میرم ولی با می ریا میرم
می ریا:اون پسره مچ دستمو گرف خواست منو ببره که تهیونگ هم اون یکی دستمو گرف
تهیونگ:می ریا مال منه اون هیچ جا با او نمیاد
کوک:تو که نمیخوای به بابام بگم با بابات قرارداد رو بهم بزنه میخوای
می ریا:دیدم تهیونگ دستمو ول کرد و کوک من رو با خودش برد از کوک خوشم اومد اما سانگ گفته اون خیلی بده برا همین دستمو از تو دستش کشیدم، ممنون که نجاتم دادی
کوک:باید بیشتر حواست رو جمع کنی وگرنه گرگا میخورنت
می ریا:یکم خم شدم و رفتم تو کلاس نشستم پیش سانگ بعد کلاس جیمین اومد سمتم
جیمین:کجا بودی میدونی چقدر دنبالت گشتم
می ریا:به تو چه که من کجا بودم
جیمین:چرا لبت کبوده
می ریا:بهتره بریم خونه هامون
جیمین:نه باید بریم خونه خودتون چون الان باید بریم مامان باباهامون خداحافظی کنیم میخوان برن آلمان
می ریا:بریم، رفتیم خونه و مامان باباهامون رفتن منم رفتم تو اتاقم و لباسامو عوض کردم(عکسشو میزارم)
جیمین:خب چیکار کنیم
می ریا:هیچی من میرم پیش دوستم امروز با هم قرار گذاشتیم تو کافه
جیمین:منظورت همون دختر بدبختست
می ریا:درست صحبت کن من میدونم تو اونو زدی مرتیکه عوضی دیگه نبینم دست روش بلند کنی یا اذیتش کنی فهمیدی
جیمین:مثلا میخوای چیکار کنی
می ریا:اون هی میومد جلو من هم میرفتم عقب، ازت شکایت میکنم به جرم تجاوز
جیمین:ولی من کاری باهات نکردم
می ریا:تو دست زدی به عضوم یادت رفته
جیمین:تو هم یادت رفته بابام رئیس مافیاست
می ریا:خواهش میکنم به دوستم کار نداشته باش بجاش میتونی منو بزنی
جیمین:خیله خوب باشه بجاش تورو اذیت میکنم
می ریا:من دیگه میرم...
ادامه دارد
#جیمین
#بی_تی_اس
#کوک
#تهیونگ
لایک کنید تا پارت بعد رو بزارم😘❤️
#خاص #لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #جذاب #پست_جدید
۲۲.۲k
۳۰ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.