عشق دیوونگیه
#عشق_دیوونگیه
P:11
(ویو ا.ت)
دیگه توانی برای داد زدن نداشتم پس آروم گفتم
ا.ت: چجوری بهت اعتماد کنم؟! چجوری مطمعن باشم که دوباره کارهاتو تکرار نمیکنی؟!
با حرفم دستاش شل شدو گفت
هیونجین: تکرار نمیکنم!! دوباره نه!! فقط کنارم باش...........
سکوت کردم
حرفی نداشتم تا بزنم
میترسیدم .........خیلی میترسیدم
چطور میتونستم بهش اعتماد کنم؟
وقتی سکوتمو دید آروم دستامو ول کردو از کلبه بیرون زد
با بیرون رفتنش پاهام آروم سست شد
روی زانوهام افتادمو خودمو بغل کردم
بیصدا اشک ریختم ......... از بی کسیم اشک ریختم......... با دردهام اشک ریختم......
(ویو هیونجین)
عصبی دستامو لای موهام فرو بردم
نفسمو کلافه بیرون دادمو چشم هامو روی هم فشار دادم
من باید اعتمادشو جلب میکردم
اما چجوری؟! اونم وقتی انقدر اذیتش کردم
بدون مقصد فقط شروع به راه رفتن کردم
انقدر راه رفتم تا جایی که خسته شدم و روی زمین نشستم
میدونستم نیاز با تنهایی داره تا فکر کنه پس نمیخاستم با وجودم بیشتر اذیتش کنم و همونجا موندم(( دانلود یکی از این ادما))
P:11
(ویو ا.ت)
دیگه توانی برای داد زدن نداشتم پس آروم گفتم
ا.ت: چجوری بهت اعتماد کنم؟! چجوری مطمعن باشم که دوباره کارهاتو تکرار نمیکنی؟!
با حرفم دستاش شل شدو گفت
هیونجین: تکرار نمیکنم!! دوباره نه!! فقط کنارم باش...........
سکوت کردم
حرفی نداشتم تا بزنم
میترسیدم .........خیلی میترسیدم
چطور میتونستم بهش اعتماد کنم؟
وقتی سکوتمو دید آروم دستامو ول کردو از کلبه بیرون زد
با بیرون رفتنش پاهام آروم سست شد
روی زانوهام افتادمو خودمو بغل کردم
بیصدا اشک ریختم ......... از بی کسیم اشک ریختم......... با دردهام اشک ریختم......
(ویو هیونجین)
عصبی دستامو لای موهام فرو بردم
نفسمو کلافه بیرون دادمو چشم هامو روی هم فشار دادم
من باید اعتمادشو جلب میکردم
اما چجوری؟! اونم وقتی انقدر اذیتش کردم
بدون مقصد فقط شروع به راه رفتن کردم
انقدر راه رفتم تا جایی که خسته شدم و روی زمین نشستم
میدونستم نیاز با تنهایی داره تا فکر کنه پس نمیخاستم با وجودم بیشتر اذیتش کنم و همونجا موندم(( دانلود یکی از این ادما))
۶.۳k
۰۹ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.