p2 :
p2 :
ویو ا/ت :
+ بعد اینکه با کوک حرف زدم به راهم ادامه دادم و رسیدم خونه رفتم و دست و صورتمو شستم و جلو تلویزیون ولو شدم و سریال زدم دیدم ...
+ عه چه جالب پسره با اون دختره خواهر بودن جررر
* ۴۵ مین بعد
+ وات ؟؟؟ همین ؟؟؟ چه فیلم چرتی بود ...
+ هوووف
+ یه نگاه به ساعت کردم دیدم ساعت ۷ قرار ساعت ۹ بود سریع رفتم موهامو صاف کردم و یه لباس قشنگ پوشیدم و عطر مخصوصمو زدم و زنگ زدم به کوک ...
+ بووو..
_ جانم
+ چه سریع
+ خواستم بگم حاضرم بیا
_ پایینم
+ جدی ؟؟
_ آره بیا
+ باش بای
_ بای
+ رفتم پایین و سوار ماشین شدیم توی ماشین حرفی نمیزدیم ولی اون دستاش روی رونام بود و این باعث میشد من یکم خجالت بکشم
* رسیدیم ...
+ خب بیا بریم اون سمت بشینیم
_ باشه بریم تو برو بشین تا منم بیام
+ باشه ...
ویو ا/ت :
+ رفتم و نشستم روی صندلی گوشیمو درآوردم و یکم توی اینستا چرخیدم ...
_ خب خب من اومدم ....
+ منو رو آوردی؟
_ آره بیا ببین چی میخوری سفارش بدیم ...
+ اوممم من نودل مخصوص با پیراشکی میخورم ...
_ باشه منم همینو ...
+ سفارشارو آوردن و ما شروع کردیم به خوردن که یهویی که دختر مو بلند اومد نزدیک جونگکوک ...
دختره : سلام ( با عشوه )
_ ...
+...
( نمیتونستن حرف بزنن چون صداشون شناسایی میکردن )
دختره : چه دختر زشتی هستی ایشششش ... ولی شما ددی جون خیلی جذابی میزاری این جذابیو از نزدیک ببینم ..
+ داشتم جوش میکردم که دیدم دختره داره دست میبره سمت صورت کوک
+ هووووی بهشتش دست نزننننننن
دختره : ک...ک...کیم ا/ت ؟
+ ...
دختره : یعنی چی شما اینجا چه کار... وایسا ببینم من یه شایعاتی شنیدم نمیدونم درسته یا نه ...
+ دیدم یهو دختره دستشو برد سمت کلا و ماسک کوک و سریع برداشت
دختره : پسسسس واقعیههههههه( داد )
+ دختره شروع کرد عکس گرفتن و داد زدن که اینا با هم رابطه دارن
دختره : زنیکه احمق فکر کردی کی هستی که با ددی من رابطه داری ...فک کردی خیلی صدات قشنگه ؟؟؟
_ با ا/ت درست صحبت کن ما فقط دوستیم .
دختره : ارههه اونم دوست که دختره لباس شیک پوشیده.
_ ا/ت همیشه شیک پوشه
دختره : اوه اوه اوه معلوم نیست چندبار با هم بودین که میدونی چطوری لباس میپوشه .
_ دهنتو ببندددددد
+ بقیه شروع کردن پچ پچ کردن راجب منو جونگکوک ...
+ خیلی فشار روم بود و اصلا حواسم نبود کجام ... حالم خیلی بد بود و حس میکردم دیگه قلبم نمیزنه ..قبلشم به کوک گفتم نمیتونم و استرس دارم ولی اون هعی هعی هعی اسرار کرد
دختره : هه خانم کیم از فردا دیگه نمیتونی سرتو بالا بیاری اون اهنگای مسخرتم بزار کنار بزار گوشامون هوا بخورن
+ با آشنایی که توی چشمام جمع شده بودم گفتم
+ میدونی چیه آره باهاش رابطه داشتم ولی رابطه درست ولی اگه تو جای من بودی هر روز زیرش بودی ...
+ بعد این حرفم رفتم بیرون و یه پیام آماده کردم برای کوک.
like..
ویو ا/ت :
+ بعد اینکه با کوک حرف زدم به راهم ادامه دادم و رسیدم خونه رفتم و دست و صورتمو شستم و جلو تلویزیون ولو شدم و سریال زدم دیدم ...
+ عه چه جالب پسره با اون دختره خواهر بودن جررر
* ۴۵ مین بعد
+ وات ؟؟؟ همین ؟؟؟ چه فیلم چرتی بود ...
+ هوووف
+ یه نگاه به ساعت کردم دیدم ساعت ۷ قرار ساعت ۹ بود سریع رفتم موهامو صاف کردم و یه لباس قشنگ پوشیدم و عطر مخصوصمو زدم و زنگ زدم به کوک ...
+ بووو..
_ جانم
+ چه سریع
+ خواستم بگم حاضرم بیا
_ پایینم
+ جدی ؟؟
_ آره بیا
+ باش بای
_ بای
+ رفتم پایین و سوار ماشین شدیم توی ماشین حرفی نمیزدیم ولی اون دستاش روی رونام بود و این باعث میشد من یکم خجالت بکشم
* رسیدیم ...
+ خب بیا بریم اون سمت بشینیم
_ باشه بریم تو برو بشین تا منم بیام
+ باشه ...
ویو ا/ت :
+ رفتم و نشستم روی صندلی گوشیمو درآوردم و یکم توی اینستا چرخیدم ...
_ خب خب من اومدم ....
+ منو رو آوردی؟
_ آره بیا ببین چی میخوری سفارش بدیم ...
+ اوممم من نودل مخصوص با پیراشکی میخورم ...
_ باشه منم همینو ...
+ سفارشارو آوردن و ما شروع کردیم به خوردن که یهویی که دختر مو بلند اومد نزدیک جونگکوک ...
دختره : سلام ( با عشوه )
_ ...
+...
( نمیتونستن حرف بزنن چون صداشون شناسایی میکردن )
دختره : چه دختر زشتی هستی ایشششش ... ولی شما ددی جون خیلی جذابی میزاری این جذابیو از نزدیک ببینم ..
+ داشتم جوش میکردم که دیدم دختره داره دست میبره سمت صورت کوک
+ هووووی بهشتش دست نزننننننن
دختره : ک...ک...کیم ا/ت ؟
+ ...
دختره : یعنی چی شما اینجا چه کار... وایسا ببینم من یه شایعاتی شنیدم نمیدونم درسته یا نه ...
+ دیدم یهو دختره دستشو برد سمت کلا و ماسک کوک و سریع برداشت
دختره : پسسسس واقعیههههههه( داد )
+ دختره شروع کرد عکس گرفتن و داد زدن که اینا با هم رابطه دارن
دختره : زنیکه احمق فکر کردی کی هستی که با ددی من رابطه داری ...فک کردی خیلی صدات قشنگه ؟؟؟
_ با ا/ت درست صحبت کن ما فقط دوستیم .
دختره : ارههه اونم دوست که دختره لباس شیک پوشیده.
_ ا/ت همیشه شیک پوشه
دختره : اوه اوه اوه معلوم نیست چندبار با هم بودین که میدونی چطوری لباس میپوشه .
_ دهنتو ببندددددد
+ بقیه شروع کردن پچ پچ کردن راجب منو جونگکوک ...
+ خیلی فشار روم بود و اصلا حواسم نبود کجام ... حالم خیلی بد بود و حس میکردم دیگه قلبم نمیزنه ..قبلشم به کوک گفتم نمیتونم و استرس دارم ولی اون هعی هعی هعی اسرار کرد
دختره : هه خانم کیم از فردا دیگه نمیتونی سرتو بالا بیاری اون اهنگای مسخرتم بزار کنار بزار گوشامون هوا بخورن
+ با آشنایی که توی چشمام جمع شده بودم گفتم
+ میدونی چیه آره باهاش رابطه داشتم ولی رابطه درست ولی اگه تو جای من بودی هر روز زیرش بودی ...
+ بعد این حرفم رفتم بیرون و یه پیام آماده کردم برای کوک.
like..
۱۱.۷k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.