فیکشن Deadly duel پارت ۹
Name:Deadly duel
Genre: criminal_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 9
آماده بود برای این بازی!
دوئلش با زندگی شروع شده بود!....
نگاهی به جزییات ماشین انداخت ماشین تمیزی بود ولی رده های خونی که داشت این موضوع تمیز بودنش رو زیر سوال میبرد....
مطمئن بود اون رو نمیکشن و حالا حالاهم نمیتونه کشته باشه چون حتی اگه یه درصد واقعیتو میدونستند از این فرصت الکی رد نمیشدند.
نگاهی به راننده انداخت که از وقت سوار شدنش حتی یکبار هم تصادفی نگاهش بهش نیافته بود و فقط به فرمون و بیرون نگاه میکرد.
ماسک بزرگی صورتش رو پوشونده بود و سوختگی دستش که روی فرمون بود زیادی توی چشم بود.
چشم هاشو کم تنگ کرد و به خالکوبی های روی انگشت هاش چشم دوخت آهی کشید و با نفهمیدن معنی تتو های اون مرد نفس عمیقی کشید و دوباره نگاهش به ماشین دوخت کاغذی که روی صندلی جلو بود با یه پوشه ذهنش رو کنجکاو کرد طوری که خیلی تابلو نکنه دستشو از کنار به صندلی جلو رسوند.
همین که دستش به کاغذ رسید دستی روی دستش قرار گرفت گازی از لبش از سر حرص گرفت و به اون راننده که دستش روی دستش بود و هنوز نگاهش به بیرون بود نگاه کرد
/دستت بهش نمیخوره
با شنیدن صدای بم مرد دستش رو محکم از دستش بیرون کشید و به جای قبلیش برگشت.
توی فکر فرو رفت.......
یعنی توی اون پوشه مدارک مهمی وجود داشت که اون حتی نمیتونست انگشت بهشون بزنه؟
اهی از ته دل کشید توی بد درسری افتاده بود و نمیتونست خودشو نجات بده به هیچ وجه ادمایی که اون رو میخواستن قطعا جزو بهترین خلافکار ها بودند و راه فراری نداشت.
همونجور که توی فکر فراری بود دره اونطرف ماشین باز شد و همون مردی که توی ماشین پرتش کرده بود سوار شد و درو محکم پشت سرش بست.
تلفنی در گوشش بود و خیلی با احترام با کسی که پشت گوشی بود حرف میزد.
«بله بله قربان گرفتیمش
با این حرف باعث شد بدنش با شدت طرف مرد بچرخه اون داشت با کسی که اونو میخواست حرف میزد!
گوش هاشو تیز تر کرد و سعی کرد به صدای مرد گوش بده ولی لعنت!
صدای اون گوشی خیلی کم بود.
راننده بالاخره راه افتاد و ماشین توی اون جاده تاریک گم شد..............
هایی گایز ببخشید چند وقت نبودم:)
مشکلی برام پیش اومده بود که نتونستن بنویسم پارتو زودتر و تعداد انفالو هاتون خیلی زیاد شد:(
با این حال مرسی از کسایی که هنوز فالوم دارن هم چنین نظراتونو برام بنویسید:)))
Genre: criminal_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 9
آماده بود برای این بازی!
دوئلش با زندگی شروع شده بود!....
نگاهی به جزییات ماشین انداخت ماشین تمیزی بود ولی رده های خونی که داشت این موضوع تمیز بودنش رو زیر سوال میبرد....
مطمئن بود اون رو نمیکشن و حالا حالاهم نمیتونه کشته باشه چون حتی اگه یه درصد واقعیتو میدونستند از این فرصت الکی رد نمیشدند.
نگاهی به راننده انداخت که از وقت سوار شدنش حتی یکبار هم تصادفی نگاهش بهش نیافته بود و فقط به فرمون و بیرون نگاه میکرد.
ماسک بزرگی صورتش رو پوشونده بود و سوختگی دستش که روی فرمون بود زیادی توی چشم بود.
چشم هاشو کم تنگ کرد و به خالکوبی های روی انگشت هاش چشم دوخت آهی کشید و با نفهمیدن معنی تتو های اون مرد نفس عمیقی کشید و دوباره نگاهش به ماشین دوخت کاغذی که روی صندلی جلو بود با یه پوشه ذهنش رو کنجکاو کرد طوری که خیلی تابلو نکنه دستشو از کنار به صندلی جلو رسوند.
همین که دستش به کاغذ رسید دستی روی دستش قرار گرفت گازی از لبش از سر حرص گرفت و به اون راننده که دستش روی دستش بود و هنوز نگاهش به بیرون بود نگاه کرد
/دستت بهش نمیخوره
با شنیدن صدای بم مرد دستش رو محکم از دستش بیرون کشید و به جای قبلیش برگشت.
توی فکر فرو رفت.......
یعنی توی اون پوشه مدارک مهمی وجود داشت که اون حتی نمیتونست انگشت بهشون بزنه؟
اهی از ته دل کشید توی بد درسری افتاده بود و نمیتونست خودشو نجات بده به هیچ وجه ادمایی که اون رو میخواستن قطعا جزو بهترین خلافکار ها بودند و راه فراری نداشت.
همونجور که توی فکر فراری بود دره اونطرف ماشین باز شد و همون مردی که توی ماشین پرتش کرده بود سوار شد و درو محکم پشت سرش بست.
تلفنی در گوشش بود و خیلی با احترام با کسی که پشت گوشی بود حرف میزد.
«بله بله قربان گرفتیمش
با این حرف باعث شد بدنش با شدت طرف مرد بچرخه اون داشت با کسی که اونو میخواست حرف میزد!
گوش هاشو تیز تر کرد و سعی کرد به صدای مرد گوش بده ولی لعنت!
صدای اون گوشی خیلی کم بود.
راننده بالاخره راه افتاد و ماشین توی اون جاده تاریک گم شد..............
هایی گایز ببخشید چند وقت نبودم:)
مشکلی برام پیش اومده بود که نتونستن بنویسم پارتو زودتر و تعداد انفالو هاتون خیلی زیاد شد:(
با این حال مرسی از کسایی که هنوز فالوم دارن هم چنین نظراتونو برام بنویسید:)))
۳۰.۸k
۲۰ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.