فیکشن Deadly duel پارت 8
Name:Deadly duel
Genre: criminal_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 8
قدمی به عقب برداشت بازهم عقب رفت ولی انگار نمیتونست از اون کابوس لعنتی فرار کنه.
پس بازهم به عقب قدم برداشت کم کم قدم هاش به دویدن تبدیل شد ولی انگار بجای اینکه اون بخواد از کابوس فرار کنه کابوس دنبال اون میومد،کابوس اون اینجوری بود.
و الان یه کابوس بدتر سراغش اومده اونها واقعیت رو میتونستند باید بازهم به عقب میرفت و حقیقت رو پیدا میکرد یا یه قدم به جلو میرفت و خودش کابوس میشد!؟
این مثل انتخاب مرگ زندگی برای اون بود.
یا باید کابوس رو دنبال خودش میکشید یا خودش باید کابوس میشد!
پس تصمیم گرفت برای نجات زندگی خودش کابوس بشه ولی این کابوس میتونست نجاتش بده؟....
قدمی به جلو گذاشت دوباره قدمی به جلو،جلو رفت.
اون آدم های سیاه پوش نزدیکش اومدند ولی دیگه عقب نرفت گذاشت بازوش رو بگیرند و دنبال خودشون بکشونند.
اون کابوس شد!!!!!!
مرد سیاه پوش همینطور که بازوی ظریفش رو با تمام زور فشار میداد و دنبال خودش میکشید به کسی دستور داد که در اون ماشینی که اگه چراغ هاش نبود همشون رو توی تاریکی فرو میبرد رو باز کنه.
و وقتی که اون توی ماشین پرت شد آخرش بود!
اون به یه کابوس واقعی ترسناک،وحشتناک،استرس زا،احساساتی،غمگین و مرگبار تبدیل شد.
زندگی با اون یه دوئل مرگبار گذاشته بود و در اخر اون باخت و کابوس شد ولی....
اگه اون میتونست این کابوس رو از یه کابوس به رویا قشنگ تبدیل میکرد اون موقع بود که میتونست که زندگی رو لگد کنه و اجازه بده که اون بازنده باشه.
فعلا ترجیح میداد بجای یه رویا یه کابوس باشه.......
امیدوارم از این پارت خوشتون اومدهه باشهههه 🖤🖤🖤🖤🖤
این پارت رو زودتر از پارت های قبلی سعی کردم آپ کنم و طولانی ترش کردم یه کوچولو با این حال بازم امیدوارم دوسش داشته باشید🖤💫
دوستون دارممممممم ✨☘️
Genre: criminal_dram_polici_smut
Couple:yoonmin
writer:kim miha
part 8
قدمی به عقب برداشت بازهم عقب رفت ولی انگار نمیتونست از اون کابوس لعنتی فرار کنه.
پس بازهم به عقب قدم برداشت کم کم قدم هاش به دویدن تبدیل شد ولی انگار بجای اینکه اون بخواد از کابوس فرار کنه کابوس دنبال اون میومد،کابوس اون اینجوری بود.
و الان یه کابوس بدتر سراغش اومده اونها واقعیت رو میتونستند باید بازهم به عقب میرفت و حقیقت رو پیدا میکرد یا یه قدم به جلو میرفت و خودش کابوس میشد!؟
این مثل انتخاب مرگ زندگی برای اون بود.
یا باید کابوس رو دنبال خودش میکشید یا خودش باید کابوس میشد!
پس تصمیم گرفت برای نجات زندگی خودش کابوس بشه ولی این کابوس میتونست نجاتش بده؟....
قدمی به جلو گذاشت دوباره قدمی به جلو،جلو رفت.
اون آدم های سیاه پوش نزدیکش اومدند ولی دیگه عقب نرفت گذاشت بازوش رو بگیرند و دنبال خودشون بکشونند.
اون کابوس شد!!!!!!
مرد سیاه پوش همینطور که بازوی ظریفش رو با تمام زور فشار میداد و دنبال خودش میکشید به کسی دستور داد که در اون ماشینی که اگه چراغ هاش نبود همشون رو توی تاریکی فرو میبرد رو باز کنه.
و وقتی که اون توی ماشین پرت شد آخرش بود!
اون به یه کابوس واقعی ترسناک،وحشتناک،استرس زا،احساساتی،غمگین و مرگبار تبدیل شد.
زندگی با اون یه دوئل مرگبار گذاشته بود و در اخر اون باخت و کابوس شد ولی....
اگه اون میتونست این کابوس رو از یه کابوس به رویا قشنگ تبدیل میکرد اون موقع بود که میتونست که زندگی رو لگد کنه و اجازه بده که اون بازنده باشه.
فعلا ترجیح میداد بجای یه رویا یه کابوس باشه.......
امیدوارم از این پارت خوشتون اومدهه باشهههه 🖤🖤🖤🖤🖤
این پارت رو زودتر از پارت های قبلی سعی کردم آپ کنم و طولانی ترش کردم یه کوچولو با این حال بازم امیدوارم دوسش داشته باشید🖤💫
دوستون دارممممممم ✨☘️
۳۰.۲k
۰۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.