شعر کره ای
شعر کره ای
وقتی کوهستان ناحیه سونگبوک
نشانیهای تازهای به خود گرفت،
کبوترانی که در تپهها میزیستند
خانه قدیمیشان را گم کردند.
انفجارهای صبح زود معدن
آنها را ترساند و قلبشان را بیمار کرد.
در زیر آسمان آبی صبح که شبیه باغ خدا بود،
کبوتران همچنان در ناحیه سونگبوک حلقه زدند،
شاید برای ساکنان دعا میکردند.
در میان درههای تنگ و خشک ناحیه
حتی باغ بزرگی نبود
تا آنها در آرامش تغذیه شوند.
هرجا که رفتند با انفجار معدن لرزید.
بر بامها پناه گرفتند،
با حس دلتنگی برای خانه در صبح زود
با بوی دود زغال که از دودکشها برمیآمد.
سرانجام به معدن بازگشتند
تا نوک منقارشان را با سنگهای تازه بیرونآمده گرم کنند.
این پرندههای عشق و صلح،
که به انسان مثل یک قدیس حرمت میگذارند و در صلح با او زندگی میکنند،
اکنون انسان و کوه را گم کردهاند،
حتی نمیتوانند اندیشه عشق و صلح را تصور کنند.
شاعر کوانک سوپ کیم
وقتی کوهستان ناحیه سونگبوک
نشانیهای تازهای به خود گرفت،
کبوترانی که در تپهها میزیستند
خانه قدیمیشان را گم کردند.
انفجارهای صبح زود معدن
آنها را ترساند و قلبشان را بیمار کرد.
در زیر آسمان آبی صبح که شبیه باغ خدا بود،
کبوتران همچنان در ناحیه سونگبوک حلقه زدند،
شاید برای ساکنان دعا میکردند.
در میان درههای تنگ و خشک ناحیه
حتی باغ بزرگی نبود
تا آنها در آرامش تغذیه شوند.
هرجا که رفتند با انفجار معدن لرزید.
بر بامها پناه گرفتند،
با حس دلتنگی برای خانه در صبح زود
با بوی دود زغال که از دودکشها برمیآمد.
سرانجام به معدن بازگشتند
تا نوک منقارشان را با سنگهای تازه بیرونآمده گرم کنند.
این پرندههای عشق و صلح،
که به انسان مثل یک قدیس حرمت میگذارند و در صلح با او زندگی میکنند،
اکنون انسان و کوه را گم کردهاند،
حتی نمیتوانند اندیشه عشق و صلح را تصور کنند.
شاعر کوانک سوپ کیم
۲۲۸
۲۳ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.