عشق قمار

#پارت ۳

گلوریا :از عمارت با فیلیکس خارج شدیم به سمت ماشین رفتیم

فلش زمانی که رسیدن
ویو کوک
نشستم دخترای هرزه دورو برم پر شده بود دوست داشتم همشون رو به فا*ک بدم ولی صدای قدم های پاشنه بلند نظرم رو به خودش جلب کرد

ویو گلوریا وارد شدم همه داشتن نگاهم میکردن اولین بار نبود که به این بار میام داشتم راه میرفتم که گارسون اومد سمتم
گارسون :خانوم خیلی خوش اومدین بفرمایین اونجا هستن منتظر شما (اشاره به کوک )
رفتم رو به رو ش که دیدم یه هرزه رو پاش نشسته اونو ول کرد و بلند شد واقع باید بگم تا الان به زیبایی این شخص ندیده بودم وای این حرفا چیه دارم میگم بهش سلام کردم
گلوریا : از دیدارتون خوشبختم مستر جئون
کوک : من قراره با شما قمار کنم (پوزخند )
گلوریا : البته
ویو کوک
به چشماش نگاه کردم سبز دیوانه کنده ای بود خیلی زیبا اصلا فرشته
دوست داشتم به فا*ک بدمش نشستیم سر میز یه مرد بغلش بود فک کنم دستیارش بود
گلوریا : آقای جئون شرط شما چیه
کوک : من .....