ماه زیبای من
ماه زیبای من
پارت دوم
___________
نیم ساعتی بود که پشت در حمام منتظر ا.ت بود اتاقش رو کامل مرتب کرده بود تقه ای به در زد
@ا.ت ؟! تمام نشد ؟!
+....
@ا.ت ؟!
+.....
@ا.تتت (داد)
+....
@جواب بدهه ...ا.تتت ؟! اومدم داخل !
در رو باز کرد با چیزی که دید باز هم بدنش لرزید
بدن بی جون دخترک که داخل وان دوباره ...بازم خودکشی کرد دخترک رو بغل گرفت لباس تنش کرد و سریع از خونه بیرون رفت
مردم با تعجب بهش نگاه میکردن خون از دست دخترک میچکید
هر از گاهی قطره اشکی از چشم جیهوپ پایین میآمد بالاخره به بیمارستان رسید با کلی سر و صدا ا.ت رو بردن داخل اتاق عمل ...
چهار ساعت بعد
بالاخره از اتاق عمل بیرون اومد ...هنوز هیچی معلوم نبود اینکه زنده میمونه و یا میمیره
از ا.ت مطمئن شد از بیمارستان بیرون اومد دیگه نمیتونست تحمل کنه خواهرش داره نابود میشه تاکسی گرفت سمت عمارت جین حرکت کرد بعد از نیم ساعت رسید جین دوستش بود ولی الان هیچی براش مهم نبود هر چی نباشه ا.ت خواهرش بود و اون رو پشت جین سپرده بود در رو محکم باز کرد که هر شیش نفر باهم بلند شدن (جین و پسرا)
یونگی#: هوپ خوبی؟! ا.ت چطوره ؟!
نگاه تنفر آمیزش رو به صورت جین داد
@الان خوشحالی ؟!
_چ،چی؟!
سمت جین حمله ور شد یقه شو گرفت
@عوضی آشغالللل خواهرم به خاطر تو رو ته. بیمارستانه معلوم نیست زنده میمونه یا میمیره (داد و گریه )
_ولم کن
@ولت کنم ؟! هه
#ا.ت الان حالش خوبه؟!
@به لطف این آقا نه میدونی این خون کیه ؟! خون دست های ا.ته اون دوباره خودکشی کرد میفهمی اصلا هاا؟! (داد)
کوک:دوباره ؟؟
@تا الان سه تا خودکشی ما موفق داشته
جیهوپ نگاهش رو به صورت جین داد
@من ازت چی خواستم ها ؟!... خواستم مواظبش باشی ... نه اینکه بدترش کنی
جیهوپ داشت حرف میزد که گوشیش زنگ خورد
@بله ؟!
&....
@بیمارستان؟!
&....
@چ،چی؟!
با حرف آخر پرستار گوشی از دستش افتاد
@م،مرد !! (بغض و صدای گرفته )
ته:چی؟!
@ا.ت ....مرد ....ب،باید برم ... جسدش رو از سردخانه تحویل بگیرم
_....
@عوضییی ...قاتلللل ...آشغاللل
یه مشت تو صورت جین خالی کرد
پسری که تا الان داشت فقط نگاه میکرد و هیچ حرفی نمیزد
جیهوپ از خونه بیرون رفت و در محکم بست
#وایستا منم بیام هوپ
هوپ و یونگی به بیمارستان رفتند که...
نظر یادت نره رفیق!
(پارت های بعد موضوع جالب تر. میشه این ها تازه اول فیک هست)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
پارت دوم
___________
نیم ساعتی بود که پشت در حمام منتظر ا.ت بود اتاقش رو کامل مرتب کرده بود تقه ای به در زد
@ا.ت ؟! تمام نشد ؟!
+....
@ا.ت ؟!
+.....
@ا.تتت (داد)
+....
@جواب بدهه ...ا.تتت ؟! اومدم داخل !
در رو باز کرد با چیزی که دید باز هم بدنش لرزید
بدن بی جون دخترک که داخل وان دوباره ...بازم خودکشی کرد دخترک رو بغل گرفت لباس تنش کرد و سریع از خونه بیرون رفت
مردم با تعجب بهش نگاه میکردن خون از دست دخترک میچکید
هر از گاهی قطره اشکی از چشم جیهوپ پایین میآمد بالاخره به بیمارستان رسید با کلی سر و صدا ا.ت رو بردن داخل اتاق عمل ...
چهار ساعت بعد
بالاخره از اتاق عمل بیرون اومد ...هنوز هیچی معلوم نبود اینکه زنده میمونه و یا میمیره
از ا.ت مطمئن شد از بیمارستان بیرون اومد دیگه نمیتونست تحمل کنه خواهرش داره نابود میشه تاکسی گرفت سمت عمارت جین حرکت کرد بعد از نیم ساعت رسید جین دوستش بود ولی الان هیچی براش مهم نبود هر چی نباشه ا.ت خواهرش بود و اون رو پشت جین سپرده بود در رو محکم باز کرد که هر شیش نفر باهم بلند شدن (جین و پسرا)
یونگی#: هوپ خوبی؟! ا.ت چطوره ؟!
نگاه تنفر آمیزش رو به صورت جین داد
@الان خوشحالی ؟!
_چ،چی؟!
سمت جین حمله ور شد یقه شو گرفت
@عوضی آشغالللل خواهرم به خاطر تو رو ته. بیمارستانه معلوم نیست زنده میمونه یا میمیره (داد و گریه )
_ولم کن
@ولت کنم ؟! هه
#ا.ت الان حالش خوبه؟!
@به لطف این آقا نه میدونی این خون کیه ؟! خون دست های ا.ته اون دوباره خودکشی کرد میفهمی اصلا هاا؟! (داد)
کوک:دوباره ؟؟
@تا الان سه تا خودکشی ما موفق داشته
جیهوپ نگاهش رو به صورت جین داد
@من ازت چی خواستم ها ؟!... خواستم مواظبش باشی ... نه اینکه بدترش کنی
جیهوپ داشت حرف میزد که گوشیش زنگ خورد
@بله ؟!
&....
@بیمارستان؟!
&....
@چ،چی؟!
با حرف آخر پرستار گوشی از دستش افتاد
@م،مرد !! (بغض و صدای گرفته )
ته:چی؟!
@ا.ت ....مرد ....ب،باید برم ... جسدش رو از سردخانه تحویل بگیرم
_....
@عوضییی ...قاتلللل ...آشغاللل
یه مشت تو صورت جین خالی کرد
پسری که تا الان داشت فقط نگاه میکرد و هیچ حرفی نمیزد
جیهوپ از خونه بیرون رفت و در محکم بست
#وایستا منم بیام هوپ
هوپ و یونگی به بیمارستان رفتند که...
نظر یادت نره رفیق!
(پارت های بعد موضوع جالب تر. میشه این ها تازه اول فیک هست)
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#JIN#fake
۲.۶k
۰۴ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.