Part

Part10
ادامه پارت ده
‌موچی:الو سلام خوبی واسه مهمونی شب یه مهمون دارم
‌نامی:اوو کیه توهم مگه با مهمون میای بیا قدمتون سر چشم
‌موچی:خب پس حله میایم
پایان مکالمه
میا:نگو که منظورت من بودم
موچی:خود تو بودی شب میای
میا:من لباس مناسب ندارم آخه
موچی:خب الان میخریم
کوک:من واسه شما همراه ات میخرم
میا:کسی از تو نخواست براش لباس بخری خودم میخرم
سوکت کردن ولی ات داشت گریه میکرد بی صدا که بعد چند مین رسیدن به به پاساژ بزرگ و معروف
کوک:خب پیاده شید
پیاده شدن کوک از قرمزی چشم ات فهمید گریه کرده ات و میا دست همو گرفتن جلو تر رفتن داخل
موچی:خیلی بد سرش داد زدی
کوک:خیلی هم مهربونم باهاش
موچی:تو با مهربونی توی یه جمله
کوک:میدونم عجیبه ولی دوسش دارم
موچی:دروغ میگی
کوک: من با تو شوخی دارم
موچی:نه روانی نه
کوک:ببین میزنمت صدا بز بدی یا
موچی:اوه ترسیدم بیا بریم دخترا تنها نرن برو دست اتو بگیر از دلش یکم در بیار اگه بلدی
کوک: توهم انگار از میا خوشت اومده
موچی:دختر کیوت و خوشگلی هست
کوک:ات صبر کن
ا/ت:بله ارباب
کوک:نگفتم بهم ارباب نگو بیا بریم منم کت شلوار میخرم (دست ات رو گرفت)
ا/ت:باشه من میرم پیش میا
کوک:نوچ نرو اونا بیان به لباس های توهم نظر میدن
ا/ت:هوم باشه میاااا بیاین اینجا
میا:ات ببین این مغازه چقدر خوشگله بیا بریم
ا/ت:اوکی بریم چند تا پرو کنید
میا:باشه
ات رفت پرو
ا/ت:وایییی ببین چقدر خوشگله
میا:وای چقدر میاد بهتتتت
ا/ت:نظر شما چیه پسرا
موچی: خوشگله
کوک:نه
ا/ت:چرا ببین چه خوشگله
(کوک چون ات خیلی جذاب شده بود با اون اندامش خیلی محوش شده بود و یه خنده زیری زد)
ع خندیدی پس خوبه ولی چند تا دیگه پرو کنم
کوک:نه نیست نمیشه
ا/ت:خب چرا
کوک:نشنیدی چی گفتم نه خیلی بازه کوتاه هست یه بال پروانه زدن نه آستین داره نه پوشش نمیشه
ا/ت:هوففف باشه
میا:هی مگه تو قرارع بپوشی به تو چههه بازه هوم
کوک: اونجا کلی مرد هیز هست نمیخوام اتفاقی براش بیوفته یا کسی چپ نگاش کنه
ات:خب بس کنید میرم یکی دیگه می‌پوشم...چند مین بعد... خب چطوره
میا:اینم خیلی بهت اومد با یه کفش شیک عالی میشه
موچی:خوشگله مشکی و سرسنگین
کوک:نمیشه
ا/ت:خب چراااااااا 😐💔
کوک:چون چاک داره بدون چاک بود خوشگل میشد
میا:ات منم واسه خودم پیدا کردم خوشگله؟
ات:ارع خیلیییی بهت هم حتماً میاد
کوک:اوم بد نیست
موچی:چاک داره ولی اشکال ندارع کمه
میا:اوکی پس میرم بپوشم .... خب چطوره؟
ات:چه بهت اومددد گوگولی شدی🥺🤍
کوک:خوبه
موچی:... خیلی... خوش رنگه چیز شوهخل چیزخوشگله ارع
ات:بریم یه جا دیگه من پیدا نکردم یکی جلو تر بود اونجا هم خوشگل
تا میا رفت لباس رو دربیاره جیمین رفت پای صندوق و لباس رو حساب کرد
میا: بفرمایید
فروشنده: مبارکتون باشه حساب شدس
میا: خواهش میکنم۴۴۶۱«رمز کارت»
فروشنده:نه اقای جیمین حساب کردن
میا: نههه نمیخوام جیمین خان بیا پولتو بردار ببینم خانوم از این هم بکشید ترو خدا
فروشنده:نمیشه شرمنده
رفتن بیرون
میا:چرا این کار رو کردی هان
موچی:فکر کن کادو آشنایی مون
میا:میزنم به حساب
موچی:ده برابرشو برمیگردونم
ات رفت یه مغازه چند تا لباس خوشگل پرو کرد کوک به همون گفت نه بازه بلاخره یکی پوشید که کوک خوشش اومد و از همونجا کوک کت شلوار خرید ات نظر میداد و ات رفت کفش و کیف و اکسسوری خرید رفتن خونه همین که وارد شدن هردو شون رفتن حموم (جدا جدا ها🛐)
پایان ۱۰لایک10کامت تا پارت بعد🤍🦙
دیدگاه ها (۰)

Part10اومد داخل و...‌‌کوک:ا/ت دوستت..‌میا:خودم اومدم تو لازم...

Part9‌عاممممم... کوک:عاممم چی(اومد نزدیک تر و سرشو آورد جلو...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۸۳ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط