ای دل شکایتها مکن تا نشنود دلدار من

‌ای دل شکایت‌ها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمی‌ترسی مگر از یار بی‌زنهار من

ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیده‌ای شب تا سحر آن ناله‌های زار من

اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان
این بس نباشد خود تو را کاگه شوی از خار من

یادت نمی‌آید که او می کرد روزی گفت گو
می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من

چون مهر دیدم رای او افتادم اندر پای او
گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من

#حضرت_عشق_مولانا‌
┅═•❃♥️❃•═┅‌
دیدگاه ها (۷)

#حوالی عصر☕🍬

مى بينى؟مثل ستاره پخش مان كرده‌اند توى اين صفحه سياه كه هر ك...

#سیمین_کشاورزمی‌گویند: تنهایی را یاد بگیرید! لذت ببرید از ای...

خودم با خودم پشت میزم غریبه ام مریضم اجازه دهید آخرین چای خو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط