همه ی مان اولین بار با دست زدن به قابلمه ی روی آتش اجاق ی
همه ی مان اولین بار با دست زدن به قابلمه ی روی آتش اجاق یا شیء ای داغ، انگشت مان را سوزانده ایم؛
واژه ی«داغ» را چشیده ایم
و درککرده ایم که ذات آتش داغ کردن است
و داغ می سوزاند؛
و نباید غیر از این، انتظار داشت.
این تجربه را همه ی ما داریم
و مراقبیم که در مواجهه با اتش و حین آشپزی خودمان را نسوزانیم
ولی گاهی سهوا، خواه ناخواه دچار این خودسوزی می شویم.
«عشق» نیز مثال همین ماجراست؛
حتی اگر روزی از داغ عشق سوخته باشیم؛
حتی اگر مراقب باشیم که دیگر زیر بار هیچ رابطه ی عاطفی ای نرویم
حتی اگر با ذات عشق
خصومتی دیرینه پیدا کنیم
یکشب سهوا، خواه ناخواه دلمان هوای عشق میکند
و انقدر هوا برمان میدارد
که فراموش میکنیم
عشق «داغ» است.
واژه ی«داغ» را چشیده ایم
و درککرده ایم که ذات آتش داغ کردن است
و داغ می سوزاند؛
و نباید غیر از این، انتظار داشت.
این تجربه را همه ی ما داریم
و مراقبیم که در مواجهه با اتش و حین آشپزی خودمان را نسوزانیم
ولی گاهی سهوا، خواه ناخواه دچار این خودسوزی می شویم.
«عشق» نیز مثال همین ماجراست؛
حتی اگر روزی از داغ عشق سوخته باشیم؛
حتی اگر مراقب باشیم که دیگر زیر بار هیچ رابطه ی عاطفی ای نرویم
حتی اگر با ذات عشق
خصومتی دیرینه پیدا کنیم
یکشب سهوا، خواه ناخواه دلمان هوای عشق میکند
و انقدر هوا برمان میدارد
که فراموش میکنیم
عشق «داغ» است.
۲.۴k
۲۴ فروردین ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.