کیش و مات تو شدم نابغهء مهره ی دل

کیش و مات تو شدم نابغهء مهره ی دل !!
دل مریخیِ من باخت به تو زُهره ی دل !!

بدترین شیوه همین بود، که تو حمله کنی !!
منِ بیچاره شَوم برده ی دل !!

رفته بودم سر دیوار دلم بهرِ رُخَت!!!
بی خبر رِخنه نمودی تو در قلعه ی دل !!

شیوه ات مهر و محبّت که شدم ماتِ دِلت!!
دست بر مهره شدم آمدی دُردانهء دل !!

چیره دستی آری!، شاه دِلم تسلیم ست !!
تو چه ملموس شکستی سرا پردهء دل !!؟

من که ماتَم به تو و بازیِ شطرنج دلت !!
برو خوش باش در این بازی شدی شهره ی دل !!
دیدگاه ها (۳)

صدایم کن، چو لب وا می کنی عشق استخودت را در دلم جا می کنی عش...

عشق ممنوعه من حال دلم را دیدی ؟از دلم لحظه ایی از ترس سفر پر...

آفرین بر تو که مستانه غزل می خوانی به خدا خوب و صمیمانه غزل ...

تو که خود ناب ترین شعر دل انگیز منیچه نویسم که ز شرمش ق...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط