سناریو ران
از زبان راوی
ران به سمت حال حرکت کرد و روی صندلی نشست و ا/ت بعد از پنج مین از اتاق بیرون آمد
ا/ت:یه وقت بهت سخت نگذره 😒
ران:نترس نمیگذره😁
ا/ت:اهم اهم نمیخوای بری خونه خودت
ران:این چه طرز حرف زدن با مهمون است😒
ا/ت:ببخشید خب حالا چیکار کنیم🙂
ران:میای فیلم ببینیم😁
ا/ت:الههههه😻
از زبان راوی
ا/ت به سرعت به سمت تلویزیون رفت و یه فیلم پلی کرد و پرید تو بغل ران و باهم فیلم دیدن
چهل مین بعد
ا/ت: ران گشنه نیستی
ران:اممم چرا
ا/ت: خوب میخوای برات شام درست کنم
ران: اگه اشکال نداره ممنون میشم 😅😅
ا/ت: نه بابا مشکلی نیست فقط چی دوست داری 🤔
ران: هرچی خودت میخوری منم میخورم برام فرقی نداره عزیزم 😁
ا/ت:باشه😺
از زبان راوی
ا/ت به سمت آشپزخونه رفت و شروع به آشپزی کرد و به بعد از سی مین از آشپزخانه بیرون اومد
ران:چی درست کردی
ا/ت: خودت میبینی عزیزم 😁
از زبان راوی
....
ببخشید بد شد😅
ران به سمت حال حرکت کرد و روی صندلی نشست و ا/ت بعد از پنج مین از اتاق بیرون آمد
ا/ت:یه وقت بهت سخت نگذره 😒
ران:نترس نمیگذره😁
ا/ت:اهم اهم نمیخوای بری خونه خودت
ران:این چه طرز حرف زدن با مهمون است😒
ا/ت:ببخشید خب حالا چیکار کنیم🙂
ران:میای فیلم ببینیم😁
ا/ت:الههههه😻
از زبان راوی
ا/ت به سرعت به سمت تلویزیون رفت و یه فیلم پلی کرد و پرید تو بغل ران و باهم فیلم دیدن
چهل مین بعد
ا/ت: ران گشنه نیستی
ران:اممم چرا
ا/ت: خوب میخوای برات شام درست کنم
ران: اگه اشکال نداره ممنون میشم 😅😅
ا/ت: نه بابا مشکلی نیست فقط چی دوست داری 🤔
ران: هرچی خودت میخوری منم میخورم برام فرقی نداره عزیزم 😁
ا/ت:باشه😺
از زبان راوی
ا/ت به سمت آشپزخونه رفت و شروع به آشپزی کرد و به بعد از سی مین از آشپزخانه بیرون اومد
ران:چی درست کردی
ا/ت: خودت میبینی عزیزم 😁
از زبان راوی
....
ببخشید بد شد😅
- ۳.۹k
- ۱۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط