اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد
پارت ۶
ویو نابی : یکی دستام کشید....بهش نگاه کردم همون پسر بود

داشت با عصبانیت نگاهم می کرد ولی تا اشکام دید ساکت شد

و چیزی نگفت با گریه گفتم
نابی: ببخشید....
جونگ کوک: خوبی
دوباره با چشمای اشکی جواب دادم
نابی: هوم ‌..... ببخشید
دستام گرفت و همراه خودش من برد کنار جاده و گفت
جونگ کوک: وسط جاده نیا خطرناکه
چرا داره کمکم می کنه چرا به فکرمه
آروم دستاش شل کرد و آروم روی یکی از نیمکت ها کنار خیابون نشوندم
نابی: ممنون
با انگشت شصتش شروع کرد پاک کردن اشکام و به صورتم زل زد و با
لحن طلبکارانه گفت
جونگ کوک: چرا بخاطر خودت به بقیه آسیب می رسونی..... نزدیک بود
همه به کشتن بدی
نابی: ........................
وقتی جوابی بهش ندادم دوباره با همون گفت
جونگ کوک: چرا داری خودت نابود می کنی .... نکنه بخاطر پسره ..یا نکنه چون
کسی داخل بار بهت توجه نکرده
وقتی این حرف ها زد با عصبانیت بلند شدم و محکم خابوندم داخل گوشش
نابی : من با دخترای هرزه اطرافت اشتباه نگیر
دوباره اشکام جاری شد دیگه اصلأ تاقت ندارم سریع بلند شدم و به سمت
شرکت رفتم بعد از انجام کارام به خونه اومدم سریع حاضر شدم به اون
باری که بچه ها برای تولدم جمع شده بودن رفتم وقتی وارد بار شدم یونا
دیدم که با بچه ها منتظرم هست به سمتش رفتم و ازش تشکر کردم
الان دقیقا داخل جمعی بودم که هیچکس نمی شناختم فقط اکثر شون
یونا کلی آدم دعوت کرده بود که من حس تنهایی نکنم ولی مگه فایده
داشت شروع کردم مشروب خوردن اونقدر خوردم که دیگه هیچی نمی فهمیدم
حدود ساعت ۱۱ بود که از یونا خداحافظی کردم و از بار خارج شدم تاکسی
اومد سوار تاکسی شدم که.....................




هرکی پارتو خونده لطفاً داخل کاور جدیدی که سنجاقک شده کامنت خالی بزاره تا وقتی که رمان می‌ذارم خبر دار بشه
دیدگاه ها (۱۶)

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۷که اشکام جاری شد‌ و...

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۸ویو جونگ کوک: دوبار...

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۵ ویو نابی: خوابیدم....

اسم پروانه ای که در تاریکی می سوزد پارت ۴ ویو جونگ کوک: از ن...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟗عشق مافیا ویو یونادستام میلرزه. با ترس همراه جونگ کوک ...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط