دلنوشته
#دلنوشته
سال ها بعد از این که چرا این چنین رهایم کردی پشیمان می شوی.
به یاد من می افتی.. به یاد دختری که می گفتی یک دریا طعم ملس عشق را در دستانش دارد
مینشینی و به اندازه ی یک خیابان در ذهنت خیال می بافی
با جای خالی ام درد و دل می کنی
سعی می کنی صبح ها در محل کارت طوری به حساب ها رسیدگی کنی که هیچ کس نفهمد از جمع و تقسیم چشمانم به چه معادله ی دردناکی رسیده ای
گاهی که دور از چشم همسرت سیگار می کشی در دودهای پر از دلهره, ناخودآگاه تصویر لبخندم را می بینی که زمانی چقدر درونش حل می شدی
پنج شنبه که میرسد وقتش شده که عصرهایت را با پسر بچه ی بامزه ات فوتبال بازی کنی
اما خودت هم باور نمی کنی که هر قدمت برای دویدن بهانه ای می شود تا تپش آن قلب درد مندت پیچک وحشی صدایم را در تمام رگ هایش جریان دهد
باور کن که مقصر خودت هستی
امروز که خیال می کنی فراموش کردن رفتار های معمولی یک دختر ساده لوح که روزی معشوقه ات بوده است آسان ترین کار ممکن است, روزهایی می رسد که حتی چایی را هم باطعم بی رحم گیسوانم می خوری
حالا که زمزمه ی نبودنت کام مرگ را در روزهایم چکانده است
و بی تفاوتی چشم هایت برزخی را در تمام خواب هایم رقم زده
من حتی به باران هم مشکوکم
بهانه ی قدم زدنت در یک روز پاییزی حالا دیگر خطرناک ترین تهدید جهان است...!
#nafas
سال ها بعد از این که چرا این چنین رهایم کردی پشیمان می شوی.
به یاد من می افتی.. به یاد دختری که می گفتی یک دریا طعم ملس عشق را در دستانش دارد
مینشینی و به اندازه ی یک خیابان در ذهنت خیال می بافی
با جای خالی ام درد و دل می کنی
سعی می کنی صبح ها در محل کارت طوری به حساب ها رسیدگی کنی که هیچ کس نفهمد از جمع و تقسیم چشمانم به چه معادله ی دردناکی رسیده ای
گاهی که دور از چشم همسرت سیگار می کشی در دودهای پر از دلهره, ناخودآگاه تصویر لبخندم را می بینی که زمانی چقدر درونش حل می شدی
پنج شنبه که میرسد وقتش شده که عصرهایت را با پسر بچه ی بامزه ات فوتبال بازی کنی
اما خودت هم باور نمی کنی که هر قدمت برای دویدن بهانه ای می شود تا تپش آن قلب درد مندت پیچک وحشی صدایم را در تمام رگ هایش جریان دهد
باور کن که مقصر خودت هستی
امروز که خیال می کنی فراموش کردن رفتار های معمولی یک دختر ساده لوح که روزی معشوقه ات بوده است آسان ترین کار ممکن است, روزهایی می رسد که حتی چایی را هم باطعم بی رحم گیسوانم می خوری
حالا که زمزمه ی نبودنت کام مرگ را در روزهایم چکانده است
و بی تفاوتی چشم هایت برزخی را در تمام خواب هایم رقم زده
من حتی به باران هم مشکوکم
بهانه ی قدم زدنت در یک روز پاییزی حالا دیگر خطرناک ترین تهدید جهان است...!
#nafas
۴.۱k
۰۲ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.