وایکیکی پارت 1
بیو نویسنده
آت غرق خواب بود که بکهیون میاد تو اتاق ی باند میزاره کناره تخت بعد صداشو بلند میکنه و اهنگو پلی میکنه. که آت از خواب میپره اولش که بیدار شده تو شوکه و هنوز ویندوزش بالا نیومده بعد دو ثانیه ویندوزش بالا اومد
آت: بکهیوننننننننننننننننن
بکهیون: (خندهه)
آت: گراززززززه شترررر منننن خوابممم مگه کرم داری کسافتتت
آت که میبینه بکهیون غش غش داره میخنده و به کتفشم نیست بلند میشه میره موهاشو میگیره بعد میکشهه
بکهیون: آخخ توله سگگگ نکنن درد دارععع
آت: ها دیدی حقتهع
بکهیون: کره خر میگم درد داررهه آخ ولل کنننن سگگ
-آت ول میکنه
آت: تا تو باشی اینقد کرم نریزی
پرش زمانی به بعد از ناهار
آت کنار باباش نشسته بود و با گوشیش ور میرفت
آت: مامان راستی ناهار خیلی خوش مزه شده بودد مرسیی
م آت: عه خوب شده بود؟ نوش جونت
-بکهیون میاد تو حال
بعد میره پیش آت با پا ی حرکت میزنه میخوره تو گوشیه آت و گوشیش میفته میشکنه
-بهکیون تند میره تو اتاق
-آت دوید بره دنبالش باباش دستشو میگیره
آت: باباههع😭 بابا ولم کن گوشیمو شکندد بابا😭
پ آت: آتت ولشش کنن خودم برات ی گوشی میگیرمم
آت: اییفون میگیری؟
-پدرآت دستشو ول میکنه
-ات میدوه میره دنبال بکهیون
آت: بیشورر کسافتتتتتتتتت(داد)
بکهیون: گوه خوردمم😂
ات با مشت بکهیون رو میزنع
بکهیون: پدسگگ حقت بود
آت: (خندهع) خیلی بیشعورییییییییییی
-میره میشینه
آت: گوشیم گوشی دیگه ندارم (ناراحت)
بکهیون: ی گوشی بود حالا
آت: گوشیمم(گریه😭)
بکهیون: ودف(تو دلش)
بکهیون: فازتت چیعع تا الان داشتی میزدیمو میخندی بعد الان گریه میکنیی
پرش زمانی به یک ساعت بعد
بیو آت
به هزار تا بدبختی مجبورش کردم بریم گوشی بگیریم و خلاصه گوشیو گرفتیمو برگشتیم خونه
-یکم بعد
آت: اه الان این هیچ برنامه ای ندارم باید از اول بشینم درستش کنم
خلاصه سیم کارت اون گوشیو درورد و گزاشت تو گوشی جدید شو برنامه هاشو ریخت و اون شبو به بدبختی گزروند و رفت خوابید...
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.