هاناکی

« هاناکی»
«پارت۲۱»




هه جین و جین سو رفتن تهیونگ هم گوشیشو برداشت و به یه شماره ناشناس زنگ زد
تهیونگ: می‌خوام یکیو برام پیدا کنی
...: کی؟
تهیونگ: اسمش یونا عه.....چوی یونا
...: باشه وقتی پیداش کردم بهت زنگ می‌زنم
تهیونگ: باشه
««««««««««««««««««««««««««««««««ا
ات چشماشو باز کرد دید توی انبار بدون در و پنجره ست دست پا هاشم به صندلی بسته شده
یونا: به به خانوم خانوما بلاخره بیدار شدن
ات: تو چرا...
یونا: من چرا اینکارو کردم
ات: چرا
یونا: چون تهیونگ به خاطر تو هرزه با من به هم زد
ات: چ....چی
یونا: تو باید بدونی که یه رابطه ۴ ساله رو به هم زدی
ات؛ من؟
یونا: نه پس عمم
ات پوز خند زد باورش نمیشد که تهیونگ به خاطر اون با یونا یه هم زده
یونا: چرا میخندی
ات بلند تر قهقهه میزنه‌ و به یونا میخنده
یونا به ات سیلی میزنه که کنار لب ات خون میاد
یونا: دختره ی هرزه خیلی خوشحالی تهیونگ با من به هم زده
ات: الان که فکر میکنم میفهمم چرا تهیونگ باهات به هم زده
یونا‌: چی
ات: دقیقا همین.....به خاطر همین اخلاق گندت تهیونگ باهات به هم زده
منم به جای تهیونگ بودم با همچین اشغالی ادامه نمی‌دادم
یونا دوباره به ات سیلی زد ات با لبخند گفت
ات: الان بیشتر مطمئن شدم
ات از درون نابود بود به خاطر اینکه از یونا متنفر بود خودشو قوی جلوه میداد
یونا: کیم ات من زندگیتو نابود میکنم
یونا داشت از انبار خارج میشد که ات با صدای بلند گفت
ات: میدونم که تهیونگ هم بهت گفته به خاطر رفتار عنیت باهات به هم زده
یونا عصبانی شد و اصلحه شو به سمت ات گرفت
یونا: میخوای بمیری
ات: منو بکش با اینکار فقط تهیونگ و بیشتر از خودت نا امید می‌کنی




«««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««««ا





بچه ها من پارت های قبل رو به دلایلی سانسور کردم اگه بد شده ببخشید
دیدگاه ها (۵)

ادیت خودمه 😊امشب منتظر پارت بعدی باشین راستی دوست دارم نظرتو...

«هاناکی» «پارت۲۱»یونا: میخوای بمیری ات: منو بکش با اینکار فق...

«هاناکی»« پارت ۲۰»هه جین: من بهش گفتمتهیونگ: تو...جین سو: او...

«هاناکی»«پارت ۱۹»پ/ت: پسرم تو برو خونه ما پیداش می‌کنیمتهیون...

عشق مافیایی p۸

پارت هفدهمگوشیم دارع زنگ میزنه الو؟اونیکس:سلام خوبی تا فهمید...

:تهیونگ: اون موضوع رو بسپار به من، من حلش می کنما/ت: خب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط