وقتی میری پیشش باشگاه و...
وقتی میری پیشش باشگاه و...
فصل دوم
پارت ۹
(ویو تهیونگ)
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت خونه...در خونه رو باز کردم
تهیونگ: کوک...
کوک:ت..تهیونگ...بگو ا.ت زندس...هق...من دیگه تحمل ندارم...شبا خوابشو میبینم...خاطره های و خوب و بدی که داشتیم همش میاد تو ذهنم...صداش تو سرم میپیچه...دیگه هق..نمیتونم...
تهیونگ: او کوکیاااا...گریه نکن...تو میتونی...چیزی نیست...همه چی اوکی میشه باشه...الانم برو بخواب... به هیچ چیزی هم فکر نکن
کوک:ب...باشه
کوک رفت خوابید😐🗿
تهیونگم رو مبل دراز کشید و با گوشیش ور میرفت..
تهیونگ: واقعا دیگ حصلم نمیکشه...ایش...چنگده حوصلم سر رفته...
داشتم با خودم حرف میزدم ک صدای پیامک موبایلم اومد...
(پیامو باز کرد)
ا.ت:تهیونگاااا...حصلم سر رفته
تهیونگ: منم...فق تو شماره امو از کجا آوردی؟
ا.ت:از جیمینی گرفتم
تهیونگ:عاها...خب چخبرا
ا.ت: باهات چصم
تهیونگ:چرا...
ا.ت: میخواستیم باهم بریم بستنی بخوریم...گذاشتی رفتی
تهیونگ:اممم...بیب...معذرت خواهی ک کردم...کوکی حالش خوب نبود...مطمئنم که حرفاشو شنیدی...
ا.ت:اره شنیدم...ولی تهیونگا...نمیدونم چرا دلم نمیسوزه...!
ی جورایی دلم نمیخواد بفهمه ک زندم
تهیونگ: خب...شاید بخاطر همون قضیه اس...ولی به کوک هم حق بده...درکش کن...
ا.ت:سعی میکنم درکش کنم...
تهیونگ:خوبه...فردا میام پیشت...الانم برو بخواب
ا.ت:باشه...بای بای تهیونگاا
تهیونگ:باییی
(پایان چتشون•-•)
تهیونگ گوشیشو گذاشت کنار و گرفت خوابید(همینقدر زیبا)
...........................
روزتون بیشتر مبارک😔🗿
چرت شد ولی دیگ همینی ک هس=/
اره دیگ همین...شبتون گل منگولی
خودافس شوما
فصل دوم
پارت ۹
(ویو تهیونگ)
از ماشین پیاده شدم و رفتم سمت خونه...در خونه رو باز کردم
تهیونگ: کوک...
کوک:ت..تهیونگ...بگو ا.ت زندس...هق...من دیگه تحمل ندارم...شبا خوابشو میبینم...خاطره های و خوب و بدی که داشتیم همش میاد تو ذهنم...صداش تو سرم میپیچه...دیگه هق..نمیتونم...
تهیونگ: او کوکیاااا...گریه نکن...تو میتونی...چیزی نیست...همه چی اوکی میشه باشه...الانم برو بخواب... به هیچ چیزی هم فکر نکن
کوک:ب...باشه
کوک رفت خوابید😐🗿
تهیونگم رو مبل دراز کشید و با گوشیش ور میرفت..
تهیونگ: واقعا دیگ حصلم نمیکشه...ایش...چنگده حوصلم سر رفته...
داشتم با خودم حرف میزدم ک صدای پیامک موبایلم اومد...
(پیامو باز کرد)
ا.ت:تهیونگاااا...حصلم سر رفته
تهیونگ: منم...فق تو شماره امو از کجا آوردی؟
ا.ت:از جیمینی گرفتم
تهیونگ:عاها...خب چخبرا
ا.ت: باهات چصم
تهیونگ:چرا...
ا.ت: میخواستیم باهم بریم بستنی بخوریم...گذاشتی رفتی
تهیونگ:اممم...بیب...معذرت خواهی ک کردم...کوکی حالش خوب نبود...مطمئنم که حرفاشو شنیدی...
ا.ت:اره شنیدم...ولی تهیونگا...نمیدونم چرا دلم نمیسوزه...!
ی جورایی دلم نمیخواد بفهمه ک زندم
تهیونگ: خب...شاید بخاطر همون قضیه اس...ولی به کوک هم حق بده...درکش کن...
ا.ت:سعی میکنم درکش کنم...
تهیونگ:خوبه...فردا میام پیشت...الانم برو بخواب
ا.ت:باشه...بای بای تهیونگاا
تهیونگ:باییی
(پایان چتشون•-•)
تهیونگ گوشیشو گذاشت کنار و گرفت خوابید(همینقدر زیبا)
...........................
روزتون بیشتر مبارک😔🗿
چرت شد ولی دیگ همینی ک هس=/
اره دیگ همین...شبتون گل منگولی
خودافس شوما
۶۶.۰k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.