جوجه کباب باقالی پلو
با من مکن غریبی ، چون با تو خو گرفتم
در پای تو شکستم ، تا آبرو گرفتم
آن طره ی سیاهت ، تا می کنی پریشان
از عطر گیسوانت ، من عطر و بو گرفتم
ای ماه شام تارم ، بر من بتاب هر دم
کز نور دیدگانت ، بس رنگ و رو گرفتم
انواری از نگاهت بر چشم من نشسته
با سوی دیده ی تو ، خود سمت و سو گرفتم
ای سکر هر دو عالم ، مخمورم از لبانت
با بوسه ای که دادی ، می از سبو گرفتم
ای لایق عبادت ، در مذهب تو هستم
هر بار با تو بودم ، قبلن وضو گرفتم
در مکتب نگاهت ، غرق تلمذم من
تا درس عاشقی را ، اینک نکو گرفتم
لال و خموش بودم ، غرق خروش اما
تا در برت نشستم ، صد گفتگو
ناهارادینه ی شمام نوش جان
در پای تو شکستم ، تا آبرو گرفتم
آن طره ی سیاهت ، تا می کنی پریشان
از عطر گیسوانت ، من عطر و بو گرفتم
ای ماه شام تارم ، بر من بتاب هر دم
کز نور دیدگانت ، بس رنگ و رو گرفتم
انواری از نگاهت بر چشم من نشسته
با سوی دیده ی تو ، خود سمت و سو گرفتم
ای سکر هر دو عالم ، مخمورم از لبانت
با بوسه ای که دادی ، می از سبو گرفتم
ای لایق عبادت ، در مذهب تو هستم
هر بار با تو بودم ، قبلن وضو گرفتم
در مکتب نگاهت ، غرق تلمذم من
تا درس عاشقی را ، اینک نکو گرفتم
لال و خموش بودم ، غرق خروش اما
تا در برت نشستم ، صد گفتگو
ناهارادینه ی شمام نوش جان
۱۶۷.۳k
۲۳ دی ۱۴۰۱