اگر بدانماین آخرین بار است که می بینمت

اگر بدانم،این آخرین بار است که می بینمت.
دستت را می گیرم، وَ به چشمانت زُل میزنم
وَ یک بار، تنها یک بار می گویم :
" دوستت دارم! "
اما طوری بیانش میکنم، که لبخند ِ محکمی بزنی.
یک بار، تنها یک بار به دور از قانون و عرف، در آغوش می گیرمَت.
تا تمامِ دلت از عشق آرام بگیرد .
اگر بدانم، این آخرین بار است که می بینمت.
تمامِ دنیا را برایت به عشق می کِشانم
تمامِ شعرها، باران ها را برایت نذر می کنم.
مَن اگر بدانم این بارِ آخرِ زندگانی ست
تو را، طورِ دیگری دوست خواهم داشت ..
اما؛ افسوس
که هیچ کس، نمی داند
هر روز بارِ آخریست که می بینمت ..

سپیده امیدی
دیدگاه ها (۱)

در سکوت نیمه شبی دم کرده دراز کشیده ام. دوست ندارم دلگرفته ب...

ما هرگز نخواستیم درکِ عمیقی از یکدیگر داشته باشیم. ما هرگز ن...

دلم برای تو تنگ شده استاما نمی دانم چه کار کنمآرام می گریمحا...

عــــیدتوووون مبـــااارک

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط