عشق عوضی

عشق عوضی
Part-1
بدو بدو پله هارو رفت پایین واقا ناراحت بود بغضش داشت میترکید واقا این اتفاق براش سخت بود تااینکه دستی مانعش شد
تاعو!!!!!چی شده ؟بسختی.جواب داد:حالم خوب نیست شیو باید برم شیو:کجا؟تاعو:نمیتونم ولی نمیتونم بمونم شیو:وایسا ..تاعو میخواست جواب بده که بغضش گلوش رو چنگ زد شیو وضعیت تاعو رو فهمید و نزاشت حرفشو بزنه دستشو گرفت و اونو برد توی حیاط و برگشت و کلید ماشین رو از لی گرفت و سریع خودشو تاعو سوار ماشین شدن شیو ماشین رو روشن کرد و راه افتاد همون موقه صدای گریه های پر حق حقی رو شنید وقتی برگشت سمت تاعو دید که داره گریه میکنه شیو ماشین رو کنار خیابون نگه داشت و برگشت سمت تاعو و بغلش کرد و سعی کرد ارومش کنه و ازش دلیل گریشو پرسید تاعو:کریس و سوهو داشتن اس بازی میکردن که من تصادفی پیاماشونو خوندم هق هق فین فین
#lovefic
دیدگاه ها (۷)

عشق عوضیPart-2 شیو به صورت تاعو نگاه کرد اونموقه کل صورتش ق...

وی

ایا دوباره بزارمش؟

روز بابام مبارک

عشق مافیاییp2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط