قصه ی عشق فراموش ندارد چه کنم
قصه ی عشق فراموش ندارد چه کنم
آتشِ عشق که خاموش ندارد چه کنم
راه کاشانه ی خود کرده فراموش دلم
هر که عاشق بشود هوش ندارد چه کنم
بار ها سرزنشش کرده ام اما دل من
ظاهراً کَر شده و گوش ندارد چه کنم
این زمستان چقدر لرزه به اندامم داد
تن من یار و هم آغوش ندارد چه کنم
من به آغوش تو محتاجم و می دانی تو
تلفن دکمه ی آغوش ندارد چه کنم
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده
آتشِ عشق که خاموش ندارد چه کنم
راه کاشانه ی خود کرده فراموش دلم
هر که عاشق بشود هوش ندارد چه کنم
بار ها سرزنشش کرده ام اما دل من
ظاهراً کَر شده و گوش ندارد چه کنم
این زمستان چقدر لرزه به اندامم داد
تن من یار و هم آغوش ندارد چه کنم
من به آغوش تو محتاجم و می دانی تو
تلفن دکمه ی آغوش ندارد چه کنم
سرگشته
#سهراب_عرب_زاده
۱.۰k
۰۱ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.