ادامه اش اینجاست.... :)
ادامه اش اینجاست.... :)
شوگا دست ا.ت رو کشید علاوه بر تقلایی که میکرد اما شوگا زورش خیلی بیشتر از چیزی بود که بشه باهاش مقابله کرد !
شوگا ا.ت رو سوار ماشین کرد و گذاشتش صندلی عقب و راه افتاد عصبی بود و داشت عصبانیتش رو روی پدال گاز خالی میکرد ...
ا.ت : شوگا .. داری سریع میری(مست)
شوگا : ببینم تو مگه چقدر خوردییییی؟
ا.ت : نمیدونم .. نزاشتی دوست پسرمو ببینما!
گفتش منتظر باشم ، گفت نمیخواد دیگه صبر کنه تا مال اون شم! (هزیون و مست )
شوگا عصبی تر گاز داد
ا.ت : شوگا ...
شوگا : خفه شو...
فلش بک به خونه :
ا.ت کامل مست بود و هیچی از حرفاش حالیش نبود و داشت هزیون میگفت ولی شوگا اینو نمیدونست...
ا.ت دوباره زبون باز کرد و از روی مستی بلند و کشدار حرف زد
ا.ت : شوگا .. ولم کن میخوام برم پیش عشقم اون بهتر از توعه!
شوگا دیگه تحمل نداشت اشک هاش ریختن ولی ا.ت هنوز به خودش نیومده بود و هزیون گفتن هاش ادامه داشت : شوگاااا ... دلم برات تنگ نشده بود ای کاش برنمیگشتی برو!
شوگا رفت و ضبط صدا رو آورد و گذاشت تا صداشون رو ضبط کنه و گفت : ا.ت ... واقعا میخوای برم؟
ا.ت : آره برو ، برو بمیر تا زندگی راحت تری داشته باشم!
شوگا خندهی تلخی زد و آروم ا.ت رو بغل کرد و بوسید و گفت : اگه تو بخوای ، حتی برات میمیرم!
بعد از حرفش قطزه ای اشک بر گونه اش غلتید و شوگا آروم ا.ت رو گذاشت رو تخت و برای چند ساعت رفت بیرون .. اون چند ساعت شد ۲۴ ساعت اون ۲۴ ساعت شد چند هفته و اون چند هفته شد چند سال!
ویو ا.ت : برای دیدن شوگا یه دسته گل خریدم و رفتم به مزارش آروم دسته گل رو گذاشتم و گفتم: بیا ... میدونی از وقتی رفتی دیگه نمیدونم چیکار میتونم بکنم مشروب رو گذاشتم کنار برای همیشه... چون اون باعث شد بری ... میدونی که هر چی گفتم دروغ بود؟ هیچ پسری در کار نبود من فقط مست بودم و چرت گفتم .. ا.ت لبخند تلخی زد و ادامه داد : از وقتی رفتی دلم واست خیلی تنگ شده، شوگا بزرگترین دروغی که گفتم اینکه دلم واست تنگ نشده!
باورم نمیشه بهت گفتم بری و باور کردی ، اونهمه گفتم دوستت دارم باور نکردی ؟ اینو باور کردی؟ دستت درد نکنه دیگه منو ول کردی و رفتی
شوگا میدونم اصلا دوست نداری با کس دیگه ای باشم و نیستم و نخواهم بود !
هعی ... دلم برات تنگ شده!
دیگه باید برم فردا میبینمت طبق معمول .. باشه؟
ویو راوی:
ا.ت میخواست بمیره و شوگا میخواست زندگی کنه ..
شوگا بخاطر ا.ت خودکشی کرد و مُرد و ا.ت بخاطر شوگا زندگی کرد
آره عشق یا تورو کامل میکنه یا تورو نابود میکنه:)
★پایان★
نفس عمیق بکشید و ادمین رو زنده بزارید با تشکر!
مایل به نکشتن ادمین؟:)
راستی تک پارتی درخواستی بود زیر پست های قبل گفته بودم بگید..
خیلی میترسم حمله کنید .. نفس عمیق یادتون نره!☆
شوگا دست ا.ت رو کشید علاوه بر تقلایی که میکرد اما شوگا زورش خیلی بیشتر از چیزی بود که بشه باهاش مقابله کرد !
شوگا ا.ت رو سوار ماشین کرد و گذاشتش صندلی عقب و راه افتاد عصبی بود و داشت عصبانیتش رو روی پدال گاز خالی میکرد ...
ا.ت : شوگا .. داری سریع میری(مست)
شوگا : ببینم تو مگه چقدر خوردییییی؟
ا.ت : نمیدونم .. نزاشتی دوست پسرمو ببینما!
گفتش منتظر باشم ، گفت نمیخواد دیگه صبر کنه تا مال اون شم! (هزیون و مست )
شوگا عصبی تر گاز داد
ا.ت : شوگا ...
شوگا : خفه شو...
فلش بک به خونه :
ا.ت کامل مست بود و هیچی از حرفاش حالیش نبود و داشت هزیون میگفت ولی شوگا اینو نمیدونست...
ا.ت دوباره زبون باز کرد و از روی مستی بلند و کشدار حرف زد
ا.ت : شوگا .. ولم کن میخوام برم پیش عشقم اون بهتر از توعه!
شوگا دیگه تحمل نداشت اشک هاش ریختن ولی ا.ت هنوز به خودش نیومده بود و هزیون گفتن هاش ادامه داشت : شوگاااا ... دلم برات تنگ نشده بود ای کاش برنمیگشتی برو!
شوگا رفت و ضبط صدا رو آورد و گذاشت تا صداشون رو ضبط کنه و گفت : ا.ت ... واقعا میخوای برم؟
ا.ت : آره برو ، برو بمیر تا زندگی راحت تری داشته باشم!
شوگا خندهی تلخی زد و آروم ا.ت رو بغل کرد و بوسید و گفت : اگه تو بخوای ، حتی برات میمیرم!
بعد از حرفش قطزه ای اشک بر گونه اش غلتید و شوگا آروم ا.ت رو گذاشت رو تخت و برای چند ساعت رفت بیرون .. اون چند ساعت شد ۲۴ ساعت اون ۲۴ ساعت شد چند هفته و اون چند هفته شد چند سال!
ویو ا.ت : برای دیدن شوگا یه دسته گل خریدم و رفتم به مزارش آروم دسته گل رو گذاشتم و گفتم: بیا ... میدونی از وقتی رفتی دیگه نمیدونم چیکار میتونم بکنم مشروب رو گذاشتم کنار برای همیشه... چون اون باعث شد بری ... میدونی که هر چی گفتم دروغ بود؟ هیچ پسری در کار نبود من فقط مست بودم و چرت گفتم .. ا.ت لبخند تلخی زد و ادامه داد : از وقتی رفتی دلم واست خیلی تنگ شده، شوگا بزرگترین دروغی که گفتم اینکه دلم واست تنگ نشده!
باورم نمیشه بهت گفتم بری و باور کردی ، اونهمه گفتم دوستت دارم باور نکردی ؟ اینو باور کردی؟ دستت درد نکنه دیگه منو ول کردی و رفتی
شوگا میدونم اصلا دوست نداری با کس دیگه ای باشم و نیستم و نخواهم بود !
هعی ... دلم برات تنگ شده!
دیگه باید برم فردا میبینمت طبق معمول .. باشه؟
ویو راوی:
ا.ت میخواست بمیره و شوگا میخواست زندگی کنه ..
شوگا بخاطر ا.ت خودکشی کرد و مُرد و ا.ت بخاطر شوگا زندگی کرد
آره عشق یا تورو کامل میکنه یا تورو نابود میکنه:)
★پایان★
نفس عمیق بکشید و ادمین رو زنده بزارید با تشکر!
مایل به نکشتن ادمین؟:)
راستی تک پارتی درخواستی بود زیر پست های قبل گفته بودم بگید..
خیلی میترسم حمله کنید .. نفس عمیق یادتون نره!☆
۷.۱k
۰۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.