Bad and good life
#Bad_and_good_life
part⑤
(روای:باباش خواست به ا.ت سیلی بزنه ا.ن دست باباشو گرفت همونجور بردش عقب)
+ببین من مثل مامانم نیست هر کاری خواستی باهام بکنی فهمیدی؟؟
+هر**زه هم بگو خودشو جمع کن نیمخوام ببینمش اکه یه بار دیگه فقط یه بار دیگه زبون بریز بهت قول میدم
+زبونشون از ته دربیارم
+متوجه شدیییی(باداد)
∆آاا.. رررع
+خوبه
(راوی: یه توضیح بدم توی پارت ۳گفتم بابای ا.ت مافیا بود الان حتما میگین یه مافیا بود از دخترش میترسع راستش ا.ت بر خلافه ظاهر ریز میزش زور زیاد هم از لحاظه فیزیکی هم صحبت کردن داره و مسی حریفش نمیشه)
(از زبان بنده: ا.ت رفت داخل اشپز خونه تا یه چیزی بخوره)
فلش بک به ساعت4
+آیـــش کی ساعت شد 4
(ا.ت پاشد رفت اماده شه
اول یه دوش 10مین گرفت بعد یه کراپ مشکی با یه شلوار بگ پوشید موهاشم باز گذاشت یه ذره بهش حالت داد یه اریش لایت کرد و رفت کافه)
+ا. ت رسید کافه ساعت4:55بود وارد کافه شد م دید یهدنفر براش دست تکون داد)
+یونااااا
~ا. تتتتت من فدای قیافه شترت بشممم بیا بغلممم
+هعی دلم برای قیافه گاوت تنگ شده بود
(روای: بلع دیگه بعد از قربون صدقه همدیگه نشستن و حرف زدن)
+خب چیزی میخوری؟
~اهوم
+من یه هات چاکلت میخوام
~عااا منم یه اسپرسو
+گارسون
+لطفا یه دونه هات چاکلت یه دونه اسپرسو بیارین
گارسون: چشم
~خب بگو بینم چیکار میکنی
+هعییی از بدبختیام بگم؟ از چی بگم؟ هیچ کار بیکار...
part⑤
(روای:باباش خواست به ا.ت سیلی بزنه ا.ن دست باباشو گرفت همونجور بردش عقب)
+ببین من مثل مامانم نیست هر کاری خواستی باهام بکنی فهمیدی؟؟
+هر**زه هم بگو خودشو جمع کن نیمخوام ببینمش اکه یه بار دیگه فقط یه بار دیگه زبون بریز بهت قول میدم
+زبونشون از ته دربیارم
+متوجه شدیییی(باداد)
∆آاا.. رررع
+خوبه
(راوی: یه توضیح بدم توی پارت ۳گفتم بابای ا.ت مافیا بود الان حتما میگین یه مافیا بود از دخترش میترسع راستش ا.ت بر خلافه ظاهر ریز میزش زور زیاد هم از لحاظه فیزیکی هم صحبت کردن داره و مسی حریفش نمیشه)
(از زبان بنده: ا.ت رفت داخل اشپز خونه تا یه چیزی بخوره)
فلش بک به ساعت4
+آیـــش کی ساعت شد 4
(ا.ت پاشد رفت اماده شه
اول یه دوش 10مین گرفت بعد یه کراپ مشکی با یه شلوار بگ پوشید موهاشم باز گذاشت یه ذره بهش حالت داد یه اریش لایت کرد و رفت کافه)
+ا. ت رسید کافه ساعت4:55بود وارد کافه شد م دید یهدنفر براش دست تکون داد)
+یونااااا
~ا. تتتتت من فدای قیافه شترت بشممم بیا بغلممم
+هعی دلم برای قیافه گاوت تنگ شده بود
(روای: بلع دیگه بعد از قربون صدقه همدیگه نشستن و حرف زدن)
+خب چیزی میخوری؟
~اهوم
+من یه هات چاکلت میخوام
~عااا منم یه اسپرسو
+گارسون
+لطفا یه دونه هات چاکلت یه دونه اسپرسو بیارین
گارسون: چشم
~خب بگو بینم چیکار میکنی
+هعییی از بدبختیام بگم؟ از چی بگم؟ هیچ کار بیکار...
۳.۱k
۰۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.