pirt 3
pirt 3
My boyfriend is mafia🖤🍷.
کوک رفت من هم سر میز نشستم یه قاشق فرنی خوردم و رفتم تو گوشیم که باصدای ته به خودم اومدم
ته. بیا بیرون پیشت عمارت
ا.ت .اوکی(رفت)
ته. تو تنها امید منی
ا.ت .جانم
ته. از کوک خوشت میاد یا نه یه کلمه فقط
ا.ت. خوب...امممم.....آره
ته .بزار داستان ماه قبل رو بگم
فلش بک به ماه قبل
اون روز یه روز عادی بود کوک تو اتاق کار ها رو انجام می داد که یه دختر امد تو اتاق و داشت کوک رو می بوسید که کوک خودش رو کشید عقب و دختر رو از اتاق انداختش بیرون پدرم گفت بوسیدیش که کوک غش کرد اون روز هم که صدای شلیک گلوله امد کار اون بی همه چیز بود که دخترش رو فرستاد تا کوک رو ببوس بعدم که تو پیداش کردی
پایان فلش بک
ا.ت .خوب من چی کار کنم
ته . ما مادرمان رو ماه پیش از دست دادیم و با اینکه مادر ناتنیمون بود واقعا دوسش داشتیم اون دچار افسردگی زیادی تو اگه دوسش داری کمکش کن
ا.ت .باشه تمام تلاشم رو می کنم
کوک ویو
اومدم بیرون تا ی کم هوا عوض کنم که دیدم ته داره ا.ت رو بغل می کنه تا اون صحنه رو دیدم قلبم سنگین شد
ا.ت ویو
ته بغلم کرد و یه دفعه صدای شنیدم ته وایساد بود و داشت ویپ می کشید تا صدا رو شنیدم رفتم و دیدم کوک افتاد جیغ زدم ته آمد و برش داشتیم رفتیم تو
نامی. بابا این بدبخت حمله عصبی بهش شد اینقدر سر محموله این رو حرص نده
ا.ت . وات
ته . ریدی نامی این نمی دونست
نامی . شت فاک
گفتم همه بدن بیرون می خوام باهاش تنها باشم کنارش نشستم تا اینکه
کوک ویو
به هوش امدم دیدم ا.ت چشم هاش پر اشک بود و خوابش برده اشک هاش رو پاک کردم و بغلش کردم و بیدار شد
کوک .چرا ته رو بغل کردی؟
ا.ت.خوب ببین من ...از...تو ولش کن برام خوشحال بود
کوک. میشه بهت یه اعترافی بکنم
ا.ت . آره
کوک. من در نگاه اول عاشقت شدم و عاشقتم ا.ت خواهش ازت می کنم پیشم بمون
ا.ت.منم عاشقتم ولی چرا به من نگفتی مافیایی؟
کوک .شت فهمیدی آره من مافیای م
ا.ت.هرچی سوال داری بپرس
کوک .چند سالته
ا.ت. امروز ۲۱سالم شد
کوک .امروز تولدت بود
ا.ت آره تو چند سالته
کوک .۲۵
ا.ت آهان
ادامه دارد فرزندانم از من تقاضای پارت بعد نکنید تا ۵ ساعت دگر والا پاره شدم
My boyfriend is mafia🖤🍷.
کوک رفت من هم سر میز نشستم یه قاشق فرنی خوردم و رفتم تو گوشیم که باصدای ته به خودم اومدم
ته. بیا بیرون پیشت عمارت
ا.ت .اوکی(رفت)
ته. تو تنها امید منی
ا.ت .جانم
ته. از کوک خوشت میاد یا نه یه کلمه فقط
ا.ت. خوب...امممم.....آره
ته .بزار داستان ماه قبل رو بگم
فلش بک به ماه قبل
اون روز یه روز عادی بود کوک تو اتاق کار ها رو انجام می داد که یه دختر امد تو اتاق و داشت کوک رو می بوسید که کوک خودش رو کشید عقب و دختر رو از اتاق انداختش بیرون پدرم گفت بوسیدیش که کوک غش کرد اون روز هم که صدای شلیک گلوله امد کار اون بی همه چیز بود که دخترش رو فرستاد تا کوک رو ببوس بعدم که تو پیداش کردی
پایان فلش بک
ا.ت .خوب من چی کار کنم
ته . ما مادرمان رو ماه پیش از دست دادیم و با اینکه مادر ناتنیمون بود واقعا دوسش داشتیم اون دچار افسردگی زیادی تو اگه دوسش داری کمکش کن
ا.ت .باشه تمام تلاشم رو می کنم
کوک ویو
اومدم بیرون تا ی کم هوا عوض کنم که دیدم ته داره ا.ت رو بغل می کنه تا اون صحنه رو دیدم قلبم سنگین شد
ا.ت ویو
ته بغلم کرد و یه دفعه صدای شنیدم ته وایساد بود و داشت ویپ می کشید تا صدا رو شنیدم رفتم و دیدم کوک افتاد جیغ زدم ته آمد و برش داشتیم رفتیم تو
نامی. بابا این بدبخت حمله عصبی بهش شد اینقدر سر محموله این رو حرص نده
ا.ت . وات
ته . ریدی نامی این نمی دونست
نامی . شت فاک
گفتم همه بدن بیرون می خوام باهاش تنها باشم کنارش نشستم تا اینکه
کوک ویو
به هوش امدم دیدم ا.ت چشم هاش پر اشک بود و خوابش برده اشک هاش رو پاک کردم و بغلش کردم و بیدار شد
کوک .چرا ته رو بغل کردی؟
ا.ت.خوب ببین من ...از...تو ولش کن برام خوشحال بود
کوک. میشه بهت یه اعترافی بکنم
ا.ت . آره
کوک. من در نگاه اول عاشقت شدم و عاشقتم ا.ت خواهش ازت می کنم پیشم بمون
ا.ت.منم عاشقتم ولی چرا به من نگفتی مافیایی؟
کوک .شت فهمیدی آره من مافیای م
ا.ت.هرچی سوال داری بپرس
کوک .چند سالته
ا.ت. امروز ۲۱سالم شد
کوک .امروز تولدت بود
ا.ت آره تو چند سالته
کوک .۲۵
ا.ت آهان
ادامه دارد فرزندانم از من تقاضای پارت بعد نکنید تا ۵ ساعت دگر والا پاره شدم
۵.۵k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.