پارتسیزدهم
#پارت_سیزدهم
خودشو زده بود به همون کوچه معروف بالاخره بعد از کلی من من کردن و کلنجار رفتن با خودم بالاخره گفتم که پشت این ماجرا کی بوده...
با ترس و لرز در خونه رو باز کرد و آروم بست خونه تاریک بود و نشون میداد که همه خوابیدن
الهه-آخیشششش دیگه لازم نیست امشب جواب پس بدم تا فردا یه دروغی پیدا میکنم سرهم کنم تحویل سروش بدم
آروم و بی سر و صدا پله ها رو بالا رفت و وارد اتاقش شد لباس هاشو عوض کرد و به سمت رخت خوابش رفت و دراز کشید و به یاد مکالمه خودشو باربد
الهه-ببین باربد من هیچ مشکلی با تو ندارم اون حرفایی هم که زدم از رو عصبانیت بود
باربد-فک نکنم اون حرفایی که زدی از رو عصبانیت باشه
الهه-این روزا فشار درس و امتحانات روم زیاده خودتم که میدونی من برای به امتحان چقدر درس میخونم اعصابم خورد بود سر تو خالیش کردم
باربد-خیلی خب باشه
با خودش گفت اخه تا کی میتونم به همین روش گولش بزنم همین امشب هم حرفامو باور نکرد
با خستگی و ناراحتی چشماشو بست و به خواب عمیقی فرو رفت
********************
الیف-وای باورم نمیشه یعنی پشت همه این ماجراها دوست دختر سروش بوده
الهه-نمیدونم خودمم شکه ام اما لیلا اینجوری میگفت
الیف-شاید حسودی میکنه چون مهشید الان دوست دختر سروش
الهه-نه اینطور نیست اون سروش رو فراموش کرده حتی گفت که مدرک هم داره
الیف-غیرممکنه اخه مهشید برای چی باید همیچین کاری بکنه
الهه-دقیقا چیزی که منو به شک انداخته همینه
الیف-حالا بیخیال این موضوع امتحان رو چیکار کردی
رزا که تازه رسیده بود رو صندلی نشست و گفت-من که نخونده بودم صفر هم بگیرم راضیم
الهه-طبق معمول اخه من میخوام بدونم چرا اینقدر بیخیالی اخه چرا درس نمیخونی
رزا-اهان مثه تو باشم که شبانه روز سرم تو کتاب باشه
الهه-آره مگه من چمه
رزا-هیچیت نیست عالییییی خوب بابا یک هم تو فکر خوش گذرونی باش خودتو خفه کردی با کتاب و درس و جزوه امشب سه تایی میریم بیرون نه هم نمیاری
الهه-من امشب به هیچ وجه نمی تونم بیام دیشب رفته بودم دیدن لیلا هنوز نمیدونم چ دروغی سر هم کنم تحویلش بدم
رزا-این پسره هم خیلی به تو گیر میده هااااااااااا مگه هنوز همون دختربچه دبیرستانی هستی
الهه-خب نگرانه چیکارش کنم
الیف-فهمیدم
الهه-چی
الیف-برای دیشب بگو با دوستام بیرون بودم و حواسم به ساعت نبود برای همین دیر اومدم برای امشب هم بگو که الیف مچ دوست پسرشو با یکی دیگه گرفته الانم خیلی ناراحته منم نمیخوام تو همچین موقعیتی تنهاش بزارم
الهه-اما تو خیلی وقته که بعد از خیانت دوست پسرت ازش جدا شدی
الیف-سروش که اینو نمیدونه
رزا-الیف تو دیگه کی هستی
خودشو زده بود به همون کوچه معروف بالاخره بعد از کلی من من کردن و کلنجار رفتن با خودم بالاخره گفتم که پشت این ماجرا کی بوده...
با ترس و لرز در خونه رو باز کرد و آروم بست خونه تاریک بود و نشون میداد که همه خوابیدن
الهه-آخیشششش دیگه لازم نیست امشب جواب پس بدم تا فردا یه دروغی پیدا میکنم سرهم کنم تحویل سروش بدم
آروم و بی سر و صدا پله ها رو بالا رفت و وارد اتاقش شد لباس هاشو عوض کرد و به سمت رخت خوابش رفت و دراز کشید و به یاد مکالمه خودشو باربد
الهه-ببین باربد من هیچ مشکلی با تو ندارم اون حرفایی هم که زدم از رو عصبانیت بود
باربد-فک نکنم اون حرفایی که زدی از رو عصبانیت باشه
الهه-این روزا فشار درس و امتحانات روم زیاده خودتم که میدونی من برای به امتحان چقدر درس میخونم اعصابم خورد بود سر تو خالیش کردم
باربد-خیلی خب باشه
با خودش گفت اخه تا کی میتونم به همین روش گولش بزنم همین امشب هم حرفامو باور نکرد
با خستگی و ناراحتی چشماشو بست و به خواب عمیقی فرو رفت
********************
الیف-وای باورم نمیشه یعنی پشت همه این ماجراها دوست دختر سروش بوده
الهه-نمیدونم خودمم شکه ام اما لیلا اینجوری میگفت
الیف-شاید حسودی میکنه چون مهشید الان دوست دختر سروش
الهه-نه اینطور نیست اون سروش رو فراموش کرده حتی گفت که مدرک هم داره
الیف-غیرممکنه اخه مهشید برای چی باید همیچین کاری بکنه
الهه-دقیقا چیزی که منو به شک انداخته همینه
الیف-حالا بیخیال این موضوع امتحان رو چیکار کردی
رزا که تازه رسیده بود رو صندلی نشست و گفت-من که نخونده بودم صفر هم بگیرم راضیم
الهه-طبق معمول اخه من میخوام بدونم چرا اینقدر بیخیالی اخه چرا درس نمیخونی
رزا-اهان مثه تو باشم که شبانه روز سرم تو کتاب باشه
الهه-آره مگه من چمه
رزا-هیچیت نیست عالییییی خوب بابا یک هم تو فکر خوش گذرونی باش خودتو خفه کردی با کتاب و درس و جزوه امشب سه تایی میریم بیرون نه هم نمیاری
الهه-من امشب به هیچ وجه نمی تونم بیام دیشب رفته بودم دیدن لیلا هنوز نمیدونم چ دروغی سر هم کنم تحویلش بدم
رزا-این پسره هم خیلی به تو گیر میده هااااااااااا مگه هنوز همون دختربچه دبیرستانی هستی
الهه-خب نگرانه چیکارش کنم
الیف-فهمیدم
الهه-چی
الیف-برای دیشب بگو با دوستام بیرون بودم و حواسم به ساعت نبود برای همین دیر اومدم برای امشب هم بگو که الیف مچ دوست پسرشو با یکی دیگه گرفته الانم خیلی ناراحته منم نمیخوام تو همچین موقعیتی تنهاش بزارم
الهه-اما تو خیلی وقته که بعد از خیانت دوست پسرت ازش جدا شدی
الیف-سروش که اینو نمیدونه
رزا-الیف تو دیگه کی هستی
- ۳.۴k
- ۱۲ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط