پارت 9
پارت 9
فیک=عشق دو طرفه
از زبان رادمی
جیمین دست ا/ت رو گرفت و سره ا/ت داد کشید و گفت....
-ا/ت هیچ معلومه داری چیکار میکنی ها؟(داد)
+ب ب ببخشید جیمین بزغر بهت توضیح بدم
-کن توضیحی نمیخام زود از جلوی چشمام گمشو
+باشه(گریه)
-لباساتم بپوش
+باشه(گریه)
-شوگا این چه کاری بود کردی؟
×خودش گفت تقصیر من نبود اسرار کرد منم گفتم باشه
-جدی میگی؟
×اره من دروغی دارم بگم؟
-باشه خودم میدونم با ا/ت چیکار کنم
×چیکار میکنی باهاش؟
+دیگه رابطه ای باهاش ندارم دیگه تمومه باهاش هم ازدواج نمیکنم
×اها باشه هرجور راحتی(نیش خنده یعنی که یونگی خوشحال شد)
-من میرم پیش ا/ت
×باشه منم لباسامو بپوشم
-باشه
ویو جیمین
نمیدونم اینجا چخبر شده ولی نمیدونم حرف ا/ت رو باور کنم یا یونگی!
ویو ا/ت
جیمین فک میکنه بهش خیانت کرده ولی نه من بهش خیانت نکردم یونگی مجبورم کرد من جیمین رو دوست دارم
از زبان رادمی
جیمین رفت پیش ا/ت و به ا/ت گفت....
-ا/ت ببخشید سرت داد زدم برام توضیح بده که چیشده(عصبی)
+ب ب باشه
جیمین من بخت هیچ وقت دوروغ نمیگم چون از ته دل دوست دارم وقتی که تو رفتی من رفتم داخل اتاق که لباسامو عوض کنم اخه لباسام باز بود نمی خواستم با اون لباس جلوی شوگا باشم بعد که رفتم لباسامو عوض کنم شوگا در زد گفتم نیا تو لختم بعد به حرفم گوش نکرد اومد داخل بعد منو پرت کرد رو تخت و لباسای خودشو کند از همون موقع شروع کرد....
-داری راست میگی؟
+چرا باید بهت دوروغ بگم دلیلی داره دوروغ گفتنم؟
-باشه اروم باش من میرم پیش یونگی
+باشه
ویو یونگی
فک کنم الان دیگه جیمین رابطشو با ا/ت بهم زده و ا/ت میشه ماله خودم
-یونگی!
×بله جیمین
-میدونم چیکار کردی خب ولی نبیبخشمت چون کارت خیلی بد بود
×مگه من چیکار کردم*فک کنم فهمیده*
-خودت خوب میدونی تو به ا/ت تجاوز کردی
×اره کردم به تو ربطی نداره من ا/ت رو دوست دارم(داد و عصبی)
-با چه جرعتی اینو بهم میگی(عصبی)
×خفه شو جیمین من میرم از این اشغال دونی بیرون
-وایسا وایسا یونگییییییی
از زبان رادمی
یونگی رفت خونه خودش و به نام را زنگ زد....
×الو.... نام را تو چه غلتی کردی؟
~چته شوگا چیشده؟
×نقشمونو بهم زدی الان دیگه نه ا/ت ماله منه نه جیمین
~یعنی چی نتونستی جیمین رو قانع کنی؟
×نننننننننننه(داد)
~باشه اروم باش قطع کن میام پیشت الان کجایی؟
×خونه خودمم
~باشه الان میام
از زبان رادمی
نام را رفت پیش یونگی و یونگی همه چیو پاسش تعریف کرد......
ا/ت و جیمین هم باهم اشتی کردن.....
چند ماه بعد....
ا/ت و جیمین ازدواج کردن
یونگی و نام را هم باهم ازدواج کردم
رابطه بین یونگی و جیمین درست شد و رابطه ی بین ا/ت و نام را هم درست شد....
مدت ها گذشت نام را حامله شد و جیمین به ا/ت گفت....
ادامش پارت 10:)🇰🇷
فیک=عشق دو طرفه
از زبان رادمی
جیمین دست ا/ت رو گرفت و سره ا/ت داد کشید و گفت....
-ا/ت هیچ معلومه داری چیکار میکنی ها؟(داد)
+ب ب ببخشید جیمین بزغر بهت توضیح بدم
-کن توضیحی نمیخام زود از جلوی چشمام گمشو
+باشه(گریه)
-لباساتم بپوش
+باشه(گریه)
-شوگا این چه کاری بود کردی؟
×خودش گفت تقصیر من نبود اسرار کرد منم گفتم باشه
-جدی میگی؟
×اره من دروغی دارم بگم؟
-باشه خودم میدونم با ا/ت چیکار کنم
×چیکار میکنی باهاش؟
+دیگه رابطه ای باهاش ندارم دیگه تمومه باهاش هم ازدواج نمیکنم
×اها باشه هرجور راحتی(نیش خنده یعنی که یونگی خوشحال شد)
-من میرم پیش ا/ت
×باشه منم لباسامو بپوشم
-باشه
ویو جیمین
نمیدونم اینجا چخبر شده ولی نمیدونم حرف ا/ت رو باور کنم یا یونگی!
ویو ا/ت
جیمین فک میکنه بهش خیانت کرده ولی نه من بهش خیانت نکردم یونگی مجبورم کرد من جیمین رو دوست دارم
از زبان رادمی
جیمین رفت پیش ا/ت و به ا/ت گفت....
-ا/ت ببخشید سرت داد زدم برام توضیح بده که چیشده(عصبی)
+ب ب باشه
جیمین من بخت هیچ وقت دوروغ نمیگم چون از ته دل دوست دارم وقتی که تو رفتی من رفتم داخل اتاق که لباسامو عوض کنم اخه لباسام باز بود نمی خواستم با اون لباس جلوی شوگا باشم بعد که رفتم لباسامو عوض کنم شوگا در زد گفتم نیا تو لختم بعد به حرفم گوش نکرد اومد داخل بعد منو پرت کرد رو تخت و لباسای خودشو کند از همون موقع شروع کرد....
-داری راست میگی؟
+چرا باید بهت دوروغ بگم دلیلی داره دوروغ گفتنم؟
-باشه اروم باش من میرم پیش یونگی
+باشه
ویو یونگی
فک کنم الان دیگه جیمین رابطشو با ا/ت بهم زده و ا/ت میشه ماله خودم
-یونگی!
×بله جیمین
-میدونم چیکار کردی خب ولی نبیبخشمت چون کارت خیلی بد بود
×مگه من چیکار کردم*فک کنم فهمیده*
-خودت خوب میدونی تو به ا/ت تجاوز کردی
×اره کردم به تو ربطی نداره من ا/ت رو دوست دارم(داد و عصبی)
-با چه جرعتی اینو بهم میگی(عصبی)
×خفه شو جیمین من میرم از این اشغال دونی بیرون
-وایسا وایسا یونگییییییی
از زبان رادمی
یونگی رفت خونه خودش و به نام را زنگ زد....
×الو.... نام را تو چه غلتی کردی؟
~چته شوگا چیشده؟
×نقشمونو بهم زدی الان دیگه نه ا/ت ماله منه نه جیمین
~یعنی چی نتونستی جیمین رو قانع کنی؟
×نننننننننننه(داد)
~باشه اروم باش قطع کن میام پیشت الان کجایی؟
×خونه خودمم
~باشه الان میام
از زبان رادمی
نام را رفت پیش یونگی و یونگی همه چیو پاسش تعریف کرد......
ا/ت و جیمین هم باهم اشتی کردن.....
چند ماه بعد....
ا/ت و جیمین ازدواج کردن
یونگی و نام را هم باهم ازدواج کردم
رابطه بین یونگی و جیمین درست شد و رابطه ی بین ا/ت و نام را هم درست شد....
مدت ها گذشت نام را حامله شد و جیمین به ا/ت گفت....
ادامش پارت 10:)🇰🇷
۱۷.۶k
۰۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.