Best worng

Chapter 1
Part 5
صدا رو دنبال کردم که رسیدم به ی کوچه باریک و بن بست ته کوچه 3 تا مرد سیاه پوش وایستاده بودن کنجکاو بودن که صدای جیغ کی بوده با چشام داشتم محیط رو میگشتم که دیدم ی دختر که بهتره بگم جنازه داره ازش خون میره! خواستم برم دختررو بلند کنم ببرمش بیمارستان ولی انگار پاهام چسبیده بود به زمین و میگفت نه! فایده ای هم نداشت بلخره از شدت خونریزی تاحالا مرده کنترلی به اشکام نداشتم بهتر بود تا کسی نفهمیده از اینجا دور شم کنترلی به اشکام نداشتم که اون عوضیا شروع به صحبت کردن
... : این هر*زه رو یجا دفن کنین
***:حیف شد رییس باید نگهش میداشتیم
... :کسی که به همه می*ده رو نگه نمیدارم فهمیدی؟ میرم تو ماشین سریع تمومش کنین
بدبخت شدم الان میاد اینور کوچه خواستم پاورچین پاورچین برم که از شانس بد من قوطی نوشابه زیر پام له شد سرم اروم چرخنده که دیدم با پوزخند داره نگام میکنه فهمیدم کارم تمومه قدم قدم می اومد سمتم به خودم اومدم و با تموم وجودم دوییدم صداشو شنیدم که گفت:گرفتینش بیارینش عمارت اشناس
چرا الان خیابونا خلوته همیشه اینجاها جای سوزن انداختن نبود اخه چرا !!! نفس کم اوردم و وایستادم دستمو تو کیفم کردم که زنگ بزنم پلیس که فهمیدم گوشیم تو راه افتاد چرا من انقدر شانسم گوهههه همین لحضه ی ماشین نورش افتاد تو صورتم بدون هیچ فکری دویدم سمتش و جلوش وایستادم
بورام:کمکم کنین لطفا..ی نفر همین الان میخواد بکشتم خواهش میکنم کمکم کنین(گریه و داد)
اولین بارم بود انقدر ترسیده بودم فقط میکوبن دم به کاپوت ماشین و داد میزدم دو نفر پیاده شدن ی قدم رفتم سمتشون
بورام:خواهش میکنم کمکم کنین تو کوچه... 4 نفر با تفنگ به ی دختر بی گناه شلیک کردن و الان دنبال منن لطفا زنگ بزنین کمک
... :متمعنی دختره بی گناه بود؟
بورام:اره میگم بی گن.... چی؟
***:اصلا میدونی دختره چی کار کرده بود؟
اینا همونا بودن؟؟؟؟ ریدم که!!!!
... :ببین بزار بدون خونریزی تمومش کنیم... سوار شو(پوزخند)
ی قدم رفتم عقب که اون یکی گفت
***:مگه کمک نمیخواستی سوار شو اول بریم یکم حال کنی بعد میبریمت پیش پلیس(خنده)
مثل سگ ترسیده بودم اشکام همینجوری سرازیر میشد میخواستم فرار کنم که با یکی برخورد کردم بازمو محکم گرفت و بلند کرد تو گوشم گفت
____:داشتم از دستت میدادما مثل اون روز
بورام:ول..م.....ک.ن(بی جون)
___:به وقتش(پوزخند)

احساس میکنم همه چی به هم ربط داده شد نه؟
تو کامنتا نظرتونو بگید 🗣️
دیدگاه ها (۶)

Best worng

Best worng

Best worng

Best worng

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

دو پارتی از چان: (وقتی که اون.....)ات:کاملا ترسیده بودم و گر...

𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷پارت : ۵ویو ا.تبا الارم گوشیم بیدار شدم رفتم دوش گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط