عاشق های قاتل

عاشق های قاتل
پارت ۲

《از دید می چا》

درو باز کردم و ۷ تا پسر دیدم هه بابا میخواد مارو به اینا بده هه (از خدا تم باشع😒)فکر نکنم بتونم باهاشون کنار بیام
پدر پ:دخترم نمیخوای بزاری بیایم تو؟!!
هه دخترم !! باز نمیدونه که چه روباهی هستم😏
از فکرو خیال آمدم بیرون
می چا: بله بفرمایید تو (لبخند زورکی)
《پایان دید می چا》

《از زبان راوی 😅》

آقای کیم و همسر پسراشون وارد عمارت آقای پارک میشن
پدر پ:سلام آقای پارک و خانوم پارک سلام دخترای گلم
مادر پ:سلام آقای پارک و خانوم پارک سلام عروس های گلم
دخترا: سلام آقای کیم و خانوم کیم
پسرا: سلام آقای پارک و خانوم پارک
دخترا: سلام (با چشم غره)
پسرا: سلام (با حالت دارک)

خب خلاصه سلام و احوال پرسی کردن و رفتن نشستن و خدمتکارا چایی و میوه شیرینی رو آوردن
همه مشغول پذیرایی از خودشون بودن
و یه سکوت بدی بینشون بود که......


خب پارت ۲ تموم شد
از این به بعد کمتر مینویسم اما هرشب میزارم
یا شاید روز بزارم چون من خیلی کار سرم ریخته

هانااااااااااااا بیا اینم پارت ۲ یعنی دهنمو سرویس کردی سره پارت ۲ البته چون انقدر من دوست دارم و عاشقتم قرار فقدر بخاطر بیبی جونم که همون هانا هست هرشب یه پارت بزارم
لایک یادتون نره
اصکی هم ممنوع
اصکی با اطلاع و شرط شاید بزارم اصکی بری
😙😚😗😘☺🥰😍
❤🧡💛💚💙💜