ای عاشقا

ای عاشقا...
عاشقای پاییزی...
یه روزی میگزری از یه خیابون و میشی عاشق...
نگاهت گره میخوره در چشمان یه غریبه...
بعدش میای و بهش فکر میکنی...
اولش میگی نه فقط یه ذره به چشمم اومد...
بعدش روزات میگزره و میگزره و میبینی شب و روزت با فکر یه غریبه ای گذشته که حالا از هر آشنایی آشنا تره...ای غریبه ی همیشه آشنایم...دوستت دارم تا ابد...
#فاطمه_ف
دیدگاه ها (۲)

‍ ندارمت ،بماند ...نیستی ،بماند ...دلم برایت پر پر می زند و ...

پاییز آمده...ماه عاشقی کردن...آمده تا با ریختن برگ های خشکه ...

تلخ است...دردناک است...آری تلخ است حس کردن و دیدن دزدیدن نگ...

میدانی...حالا دیگر تنهایه تنهایم...دیگر کسی نیست سر بر پایش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط