یک شب که نگهبانها پستشون رو بدون اجازه

یک شب که نگهبان‌ها پستشون رو بدون اجازه
ترک کرده بودند؛ به دستورِ محمود باید
وسط محوطه سینه‌خیز می‌رفتند و غَلت می‌زدند
تا تنبیهی اساسی بشن و حساب کار دستشون بیاد.
تنبیهِ نگهبان‌ها که شروع شد، یه مرتبه دیدیم
محمود هم لباسش را درآورد و همراه آن‌ها
شروع کرد به سینه خیز رفتن. محمود که
نگاه‌هایِ متعجب ما را دیده بود، گفت:
یه لحظه احساس کردم که از روی هوای نفس می‌خوام
اینا رو تنبیه کنم؛ به همین خاطر کاری کردم
که غرور، بر من پیروز نشه!

#شهیدمحمود‌دولتی‌مقدم




🌱|@martyr_314
دیدگاه ها (۰)

🕊🌱وَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُ...

#شهیدحسین‌معزغلامی✉ جدی گرفته‌ایم زندگیِ دنیایی راو شوخی گرف...

«در میـان ‌قبـور شهـدا قدم ‌میزدم...بوے ‌عطر دل‌انگیز ‌آب ‌و...

•••{🥀♥️}•••یادے میکنێم از (شهیدحسین‌بواس)▪️#معرفی_شھید :شهی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط