ای مترسک کلاه از سر بردار ، ما کلاغان دیگر عقاب شدیم . ما از آسودن و نیاسودن ، سنگ زیرین آسیاب شدیم . از بسکه زیربار غم و غصه رنج کشیدیم ، دیگه با دردهم بی حساب شدیم