میخواستم ادبیات بخوانم

میخواستم ادبیات بخوانم؛
ترسیدم نتوانم از عشق خودم دفاع کنم...
حالا حقوق خواندم؛
وکیل شدم
برای دفاع از عشق لایحه‌ای نوشتم...
آنرا نخواندی...
دلیل آوردم؛ گوش نکردی...

و من ماندم و واژه ها؛
و محکوم شدم به شاعر شدن...

اگر شعر خوانی بلدی؛
لطفا به اشعارم نمره نده؛؛؛
من به واژه‌هایی که برای تو مینویسم حسّاسم...
دیدگاه ها (۲)

'به او بگویید دوستش دارم'بگویید اورا جز من کسی نمیتواند از ح...

آینه به من بنگر بگو جوانی ام را کدامین فصل به یغما بردو تو د...

.خداوند... انگار بعضی ها را ،خیلی با حوصله آفریده!از عشق ،از...

قلم آن سوی اتاقپاک میکند از چهره ی واژه ها اشک را... کاغذی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط