به بوته های گلدار، پروانه عاشق آمد
به بوتههای گلدار، پروانه عاشق آمد
با بالهای شفاف و رنگارنگ برافروخت
در هر گلی نغمهی عاشقی میساخت
پروازش روحی رقصان و آوازی بود
چشمانش نشانهی همتایی وفادار بود
به لطافت بالهایش، از گل به گل پرید
هر جرعهی عطر گل، در دلش محکم نشست
در باغی زیبا و شاداب قدمها نهاد
پروانه با آتش عشقی در سینه شکست
از پریشانی و هجران در دل خستهی گل
بر آن دستهی خیرهی عاشقانه پیوست
در طلوع خورشید، پروانه عاشق بیدار شد
با پرهایش به نور آفتاب میپرید
زیباییش را در ذرات نور دید
و معشوق خود را در تابشهای صبح یافت
پروانه عاشق، تو درس عشقی هستی
با زیرکی و شور از گل به گل میپری
دلهای بیقرار را با نغمهی پروازت
به شادی و امید وجود میبخشی
با پرهایت به آسمان عشق بپر
در دامان شعلهی عشق بینهایت سوزان شو
پروانه عاشق، تو سفیر عشقی هستی
به باغ جهان، نغمهی لذت برافراز
با بالهای شفاف و رنگارنگ برافروخت
در هر گلی نغمهی عاشقی میساخت
پروازش روحی رقصان و آوازی بود
چشمانش نشانهی همتایی وفادار بود
به لطافت بالهایش، از گل به گل پرید
هر جرعهی عطر گل، در دلش محکم نشست
در باغی زیبا و شاداب قدمها نهاد
پروانه با آتش عشقی در سینه شکست
از پریشانی و هجران در دل خستهی گل
بر آن دستهی خیرهی عاشقانه پیوست
در طلوع خورشید، پروانه عاشق بیدار شد
با پرهایش به نور آفتاب میپرید
زیباییش را در ذرات نور دید
و معشوق خود را در تابشهای صبح یافت
پروانه عاشق، تو درس عشقی هستی
با زیرکی و شور از گل به گل میپری
دلهای بیقرار را با نغمهی پروازت
به شادی و امید وجود میبخشی
با پرهایت به آسمان عشق بپر
در دامان شعلهی عشق بینهایت سوزان شو
پروانه عاشق، تو سفیر عشقی هستی
به باغ جهان، نغمهی لذت برافراز
۱.۶k
۱۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.