𝚂𝚑𝚘𝚝9 🌅🍂
𝚂𝚑𝚘𝚝9 🌅🍂
خانم کیم : البته الان براتون میارم
ا/ت : ممنونم
شوگا ویو
رفتم پیش جک حالم زیاد خوب نبود شاید با اون حرف بزنم حالم بهتر بشه در زدم چند لحظه بعد درو باز کرد
شوگا : سلام
جک : سلامممم به به از این طرفا
شوگا : برو کنار بیام تو
از زیر دستش رفتم داخل
خندید
جک : دوتاتون شبیه همید هردوتون پرویید
داشت راجب کی حرف میزد برگشتم سمتش
شوگا : منو کی؟
جک : تو و ا/ت دیگه اونم دیشب اینجا بود
شوگا : واقعا؟ چرا به من نگفتید منم بیام
جک : انگاری میخواست امروز بر....
بقیه حرفشو خورد انگار یه چیزی گفت که نباید میگفت
شوگا : امروز چی؟
جک : هیچی
شوگا : گفتم چی بگو میخواستی چی بگی
جک : شوگا ولش کن مهم نبود
شوگا : گفتم بگو جک اگرنه زنگ میزنم خودش میپرسم
جک : نه نه زنگ نزن چیزه... ا/ت.. ا/ت
شوگا : ا/ت چی حرف بزن دیگه
جک : ا/ت رفت آمریکا
شوگا : امروز؟
جک : آره
شوگا : مگه قرار بود امروز بره ؟؟
جک : منم نمیدونستم چند دقیقه پیش فهمیدم
شوگا : چند روز میمونه؟
جک : .....
شوگا : گفتم چند روز میمونه
جک : نمیدونم
شوگا : جک مگه میشه ا/ت به تو چیزی رو نَگه...زود باش بگو ببینم
جک : شوگا ا/ت دیگه بر نمیگرده
چی؟ ... این امکان نداره نه
شوگا : نه اون برمیگرده داری بهم دروغ میگی
جک : شوگا من بهت دروغ نمیگم... اون دیگه بر نمیگرده
انگار یه سطل آب یخ ریختن رو سرم
شوگا : جک لطفا
جک : بیا بشین بیا
دستمو گرفت و نشوندم رو مبل
جک : شوگا آروم باش
شوگا : چرا به من نگفتی
جک : بهم گفت به کسی نگم
شوگا : تو نباید به من میگفتی؟ اون که نمیفهمید
جک : نمیتونستم این کارو کنم شوگا درکم کن
داشتم دیوونه میشدم یعنی چی که دیگه بر نمیگرده
جک : آروم باش شایدم برگشت
شوگا : مکه نمیگی گفته برنمیگرده
جک : چرا اما ا/ته دیگه آدم از حرفاش سر در نمیاره
گوشیم زنگ خورد نگاه کردم یون جی بود حوصلشو نداشتم گوشی رو خاموش کردم
شوگا : امیدوارم برگرده
جک : اوهوم
......
3 ماه بعد
شوگا ویو
داشتم مراسمو نگاه میکردم کارم شده تلویزیون فقط همجا دنبال ا/ت میگردم دلم خیلی براش تنگ شده بعد از رفتنش تازه فهمیدم چه اشتباهی کردم گاهی وقتا که با جک حرف میزد و منم اونجا بودم جکو مجبور میکردم که بزاره رو اسپیکر تا منم صداشو بشنوم هنوزم وقتی صداشو میشنوم قلبم شروع میکنه به تند زدن توی این 3 ماه فهمیدم که هیچ علاقه ای به یون جی ندارم من با یون جی خوشبخت نیستم
به صفحه تلویزیون زل زده بودم
یون جی : شوگا بسه دیگه از صبح تا حالا از پای تلویزیون تکون نخوردی
شوگا : الان تموم میشه
اومد و کنترلو برداشت و خاموشش کرد
یون جی : بسه دیگه
رفتم کنترلو ازش بکیرم که بهم نداد
شوگا : اون کنترلو بده من
یون جی : بسه دیگه منم خسته شدم فکر میکنی نمیدونم توی اون تلویزیون دنبال کی میگردی ؟ شوگا بسه تو اونو طلاق دادی دیگه تموم شد اون دیگه رفته
شوگا : گفتم کنترلو بده به من به تو چه
یون جی : نمیدم
بزور ازش گرفتم
یون جی : باشه پس دیگه منو نمیبینی
شوگا : بسلامت
نشستم رو مبل و تلویزیونو روشن کردم
زدم کانال اخبار که یه چیزی ببینم اما یه خبری داشت پخش میشد که باعث شد ضربان قلبم بره بالا
متن اخبار :
مدلینگ معروف که 3 ماهی میشه به آمریکا سفر کرده و قصد موندن داشته برگشته به کشور خودش و دیگه اونجا میمونه خبرنگارا از این مدلینگ معروف سوال کردن و دلیل این کارشون رو پرسیدن اما جوابی ندادن .....
*پایان متن اخبار*
یعنی ا/ت برگشته؟ باید اینو به جک بگم اما الان زنگ بزنم شاید خواب باشه سریع حاضر شدم و با دو رفتم سمت خونش صدای یون جی میومد که داد میزد
یون جی : کجا میری... با توام
خانم کیم : البته الان براتون میارم
ا/ت : ممنونم
شوگا ویو
رفتم پیش جک حالم زیاد خوب نبود شاید با اون حرف بزنم حالم بهتر بشه در زدم چند لحظه بعد درو باز کرد
شوگا : سلام
جک : سلامممم به به از این طرفا
شوگا : برو کنار بیام تو
از زیر دستش رفتم داخل
خندید
جک : دوتاتون شبیه همید هردوتون پرویید
داشت راجب کی حرف میزد برگشتم سمتش
شوگا : منو کی؟
جک : تو و ا/ت دیگه اونم دیشب اینجا بود
شوگا : واقعا؟ چرا به من نگفتید منم بیام
جک : انگاری میخواست امروز بر....
بقیه حرفشو خورد انگار یه چیزی گفت که نباید میگفت
شوگا : امروز چی؟
جک : هیچی
شوگا : گفتم چی بگو میخواستی چی بگی
جک : شوگا ولش کن مهم نبود
شوگا : گفتم بگو جک اگرنه زنگ میزنم خودش میپرسم
جک : نه نه زنگ نزن چیزه... ا/ت.. ا/ت
شوگا : ا/ت چی حرف بزن دیگه
جک : ا/ت رفت آمریکا
شوگا : امروز؟
جک : آره
شوگا : مگه قرار بود امروز بره ؟؟
جک : منم نمیدونستم چند دقیقه پیش فهمیدم
شوگا : چند روز میمونه؟
جک : .....
شوگا : گفتم چند روز میمونه
جک : نمیدونم
شوگا : جک مگه میشه ا/ت به تو چیزی رو نَگه...زود باش بگو ببینم
جک : شوگا ا/ت دیگه بر نمیگرده
چی؟ ... این امکان نداره نه
شوگا : نه اون برمیگرده داری بهم دروغ میگی
جک : شوگا من بهت دروغ نمیگم... اون دیگه بر نمیگرده
انگار یه سطل آب یخ ریختن رو سرم
شوگا : جک لطفا
جک : بیا بشین بیا
دستمو گرفت و نشوندم رو مبل
جک : شوگا آروم باش
شوگا : چرا به من نگفتی
جک : بهم گفت به کسی نگم
شوگا : تو نباید به من میگفتی؟ اون که نمیفهمید
جک : نمیتونستم این کارو کنم شوگا درکم کن
داشتم دیوونه میشدم یعنی چی که دیگه بر نمیگرده
جک : آروم باش شایدم برگشت
شوگا : مکه نمیگی گفته برنمیگرده
جک : چرا اما ا/ته دیگه آدم از حرفاش سر در نمیاره
گوشیم زنگ خورد نگاه کردم یون جی بود حوصلشو نداشتم گوشی رو خاموش کردم
شوگا : امیدوارم برگرده
جک : اوهوم
......
3 ماه بعد
شوگا ویو
داشتم مراسمو نگاه میکردم کارم شده تلویزیون فقط همجا دنبال ا/ت میگردم دلم خیلی براش تنگ شده بعد از رفتنش تازه فهمیدم چه اشتباهی کردم گاهی وقتا که با جک حرف میزد و منم اونجا بودم جکو مجبور میکردم که بزاره رو اسپیکر تا منم صداشو بشنوم هنوزم وقتی صداشو میشنوم قلبم شروع میکنه به تند زدن توی این 3 ماه فهمیدم که هیچ علاقه ای به یون جی ندارم من با یون جی خوشبخت نیستم
به صفحه تلویزیون زل زده بودم
یون جی : شوگا بسه دیگه از صبح تا حالا از پای تلویزیون تکون نخوردی
شوگا : الان تموم میشه
اومد و کنترلو برداشت و خاموشش کرد
یون جی : بسه دیگه
رفتم کنترلو ازش بکیرم که بهم نداد
شوگا : اون کنترلو بده من
یون جی : بسه دیگه منم خسته شدم فکر میکنی نمیدونم توی اون تلویزیون دنبال کی میگردی ؟ شوگا بسه تو اونو طلاق دادی دیگه تموم شد اون دیگه رفته
شوگا : گفتم کنترلو بده به من به تو چه
یون جی : نمیدم
بزور ازش گرفتم
یون جی : باشه پس دیگه منو نمیبینی
شوگا : بسلامت
نشستم رو مبل و تلویزیونو روشن کردم
زدم کانال اخبار که یه چیزی ببینم اما یه خبری داشت پخش میشد که باعث شد ضربان قلبم بره بالا
متن اخبار :
مدلینگ معروف که 3 ماهی میشه به آمریکا سفر کرده و قصد موندن داشته برگشته به کشور خودش و دیگه اونجا میمونه خبرنگارا از این مدلینگ معروف سوال کردن و دلیل این کارشون رو پرسیدن اما جوابی ندادن .....
*پایان متن اخبار*
یعنی ا/ت برگشته؟ باید اینو به جک بگم اما الان زنگ بزنم شاید خواب باشه سریع حاضر شدم و با دو رفتم سمت خونش صدای یون جی میومد که داد میزد
یون جی : کجا میری... با توام
۶۴.۶k
۲۸ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.