نفرتی که تبدیل به عشق شد
نفرتی که تبدیل به عشق شد
P49
ب.. باشه
(ویو کوک)
میدونم نباید تنهاش میزاشتم ولی این روزا خیلی سرم شلوغه چند تا معامله دارم باید انجامش بدم
توی راه بودم نزدیک محل قرارم با آقای هان شده بودم که تلفنم زنگ خورد از خونه بود حتما ا.ت بود
_؟؟؟؟؟
+ددی.....تو رو خدا برگرد ....یکی اینجاست همه... رو داره می...کشه ...جیغغغغغغغغغغ
_ ا.ت .....ا.تتتت
کی بود ؟؟ چی بود ؟؟
سریع دور زدم و با سرعت زیاد رفتم سمت عمارت وقتی رسیدم بادیگارد ها همه جلوی در افتاده بودن و صدای جیغ ا.ت از توی خونه میومد
دویدم و رفتم داخل یه نفر با یه شنل مشکی که پشتش بهم بود ایستاده بود مثل دفعه پیش
_چرا اذیتش میکنی؟(داد)
×بالاخره اومدی ؟
_پرسیدم چرا اذیتش میکنی؟
برگشت سمتم
؟؟؟؟؟؟؟؟!؟!؟!
_جیمین؟
×چطوری رفیق قلابی؟
منظورش چی بود ؟
_تو زنده ای؟ولی....ولی
×(پوزخند)
_ولی چرا تا الان خودتو بهم نشون ندادی؟
×چرا باید به تویی که باعث بد بختی هامی خودمو نشون بدم ؟
_منظورت چیه ؟
×تو...تو باعث شدی پدرم منو از خونه بیرون کنه تو باعث مرگ پدرم شدی ..یادت که نرفته؟
_یعنی چی؟
×پدرم برای بالای توکار میکرد چون از تو نتونست خوب مراقبت کنه بابات کشتش
_ولی...ولی..
×حالا منم اومدم تا بد بختت کنم .. فکر کردی مردم اره؟ من تا انتقامم رو از تو نگیرم نمیمیرم
_ولی ... چرا ا.ت بیا از خودم انتقامتو بگیر
×بابای تو عزیز ترینی آدم توی زندگیم رو کشت منم عزیز ترینی آدم توی زندگی تو رو میکشم
_جیمین ا.ت رو ولش کن
رفت طرف ا.ت سریع دویدم رو به روش ایستادم و هلش دادم به عقب
_دستت به ا.ت بخوره زنده نمیزارمت
×هه دست خالی؟
یه اسلحه از توی جیبش در آورد و به طرفم گرفت و بعد به طرف ا.ت
×بامممممممم(صدای شلیک گلوله)
اینم هدیه اونی که تولدشه
تولدت مبارککک🎂🎉
P49
ب.. باشه
(ویو کوک)
میدونم نباید تنهاش میزاشتم ولی این روزا خیلی سرم شلوغه چند تا معامله دارم باید انجامش بدم
توی راه بودم نزدیک محل قرارم با آقای هان شده بودم که تلفنم زنگ خورد از خونه بود حتما ا.ت بود
_؟؟؟؟؟
+ددی.....تو رو خدا برگرد ....یکی اینجاست همه... رو داره می...کشه ...جیغغغغغغغغغغ
_ ا.ت .....ا.تتتت
کی بود ؟؟ چی بود ؟؟
سریع دور زدم و با سرعت زیاد رفتم سمت عمارت وقتی رسیدم بادیگارد ها همه جلوی در افتاده بودن و صدای جیغ ا.ت از توی خونه میومد
دویدم و رفتم داخل یه نفر با یه شنل مشکی که پشتش بهم بود ایستاده بود مثل دفعه پیش
_چرا اذیتش میکنی؟(داد)
×بالاخره اومدی ؟
_پرسیدم چرا اذیتش میکنی؟
برگشت سمتم
؟؟؟؟؟؟؟؟!؟!؟!
_جیمین؟
×چطوری رفیق قلابی؟
منظورش چی بود ؟
_تو زنده ای؟ولی....ولی
×(پوزخند)
_ولی چرا تا الان خودتو بهم نشون ندادی؟
×چرا باید به تویی که باعث بد بختی هامی خودمو نشون بدم ؟
_منظورت چیه ؟
×تو...تو باعث شدی پدرم منو از خونه بیرون کنه تو باعث مرگ پدرم شدی ..یادت که نرفته؟
_یعنی چی؟
×پدرم برای بالای توکار میکرد چون از تو نتونست خوب مراقبت کنه بابات کشتش
_ولی...ولی..
×حالا منم اومدم تا بد بختت کنم .. فکر کردی مردم اره؟ من تا انتقامم رو از تو نگیرم نمیمیرم
_ولی ... چرا ا.ت بیا از خودم انتقامتو بگیر
×بابای تو عزیز ترینی آدم توی زندگیم رو کشت منم عزیز ترینی آدم توی زندگی تو رو میکشم
_جیمین ا.ت رو ولش کن
رفت طرف ا.ت سریع دویدم رو به روش ایستادم و هلش دادم به عقب
_دستت به ا.ت بخوره زنده نمیزارمت
×هه دست خالی؟
یه اسلحه از توی جیبش در آورد و به طرفم گرفت و بعد به طرف ا.ت
×بامممممممم(صدای شلیک گلوله)
اینم هدیه اونی که تولدشه
تولدت مبارککک🎂🎉
۱۲.۵k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.