پارت

پارت ۲۳

ویو ات

تو اون مهمونی کلی شیشه خون بود
که حالمو بهم زده بود
رفتم بیرون و یه گوشه شروع کردم به بالا اوردن
همین که داشتم کارمو میکردم
یه نفر دستشو گذاشت روی کمرم
برگشتم ببینم کیه

یونگ هو: کمک میخوای کوچولو
ات: نه ممنون
یونگ هو: وایسا ببینم تو یه ادمی
ات: اره
یونگ هو : با کی امدی اینجا
ات: با جیمین
یونگ هو: منظورت پارک جیمینه
ات: چطور مگه؟؟ تو جیمین رو میشناسی
یونگ هو: اره اون بهترین دوستمه

معرفی شخصیت

یونگ هو

پدر یونگ هو با پدر جیمین باهم دوستای صمیمی باهم رفته بودن به یه جایی که اون طلسم وجود داره و پدر یونگ هو به پدر جیمین خیانت میکنه و قصد کشتنش رو میکنه تا خودش طلسم رو بگیره ولی موفق نمیشه و پدر جیمین طلسم رو میگیره و از اون جا با تلپورت خارج میشه و چون پدر یونگ هو یه خوناشام معمولی بود نمیتونست تلپورت کنه برای همین اونجا گیر میوفته و نگهبانان اون طلسم پدر یونگ هو رو میکشن و از اون موقع یونگ هو با جیمین دشمنی داره و میخواد طلسم رو از جیمین بگیره و روی جیمین امتحانش کنه
دیدگاه ها (۳)

پارت ۲۴ات: خب حتما تو هم امدی تولد یونگی یونگ هو: اره همینطو...

پارت ۲۵ات شروع میکنه به گریه کردن و داد میزنه و میگه جیمین و...

پارت ۲۲جونگکوک: هیونگ شمع هارو فوت کن یونگی: باشه همه شروع م...

پارت ۲۱جیهوب: خب بریم جشن بگیریم کوک: پارتی پارتی یههههههههت...

پارت ۳۴لارا از تو عمارت میره بیرون و ات رو به جیمین میگه ات:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط