serendipity
#serendipity
#forever_rain #پارت_۱
jungkook pov~
اروم لباشو بوسیدم و زمزمه کردم: خب تهیونگا بهتره بری سر کارت میدونم بعد دوسال بلاخره اجازه بیرون اومدن رو بهت دادم و خوشحالی
به صورتش نگاه کردم اما هیچ نشونه ای از هیچ حسی ندیدم
لبخند زدم و اروم گفتم: خب ساعت ۴ میام دنبالت
براش دست تکون دادم و سوار ماشین شدم و به یونگی علامت دادم تا راه بیفته
teh pov~
اروم وارد ساختمون ۱۲ طبقه ای که طبقه یه ۱۱ یه بار توش بود شدم
قرار بود تویه اون بار کار کنم
تقریبا دو ساعت بود که کار میکردم بلاخره بهمون وقت استراحت دادن
رفتم پشت بوم
رویه لبه یه پشت بوم نشستمو پاهامو اویزون کردم
این چه زندگی مسخره ای بود که داشتم؟؟؟
Melody pov ~ 😸
باد موهاشو میرقصوند و اون به این فکر بود که چطوری از بدنش که لکه یه کثیفی بهشه راحت بشه
به پایین ساختمون نگاهی کرد و زمزمه کرد
اینجوری مردن بهتره؟ یا با تجاوزایه اون عوضی؟
لبخندی زد و رویه لبه وایستاد
قبل از اینکه بخواد خودشو رها کنه صدایه جیغ کر کننده یه دختری رو شنید به دختر لبخند محوی زد و دستاشو باز کرد
چشماشو بست و خودشو رها کرد
irin pov~
رفته بودم پشت بوم که یکم هوا بخورم دیدم تهیونگ داره خودکشی میکنه سریع با جونگ کوک تماس گرفتم
_____________
خو چطور بود؟ نظر بدینا :(
خب من یه توضیح بدم*-*
اسم فیک فوراور رینه یا بارون همیشگی و تویه تحلیلا بارون معمولا نشونه یه غم و بدبختی یا شکسته پس یعنی کرکتر های فیکم همشون سختی کشیدن یا سختی میکشن
کاپلا تهگی ویکوک کوکمینه
ژانر: چون من ادم غیرمنتظره ای هستم معلوم نیست دراینده چجوری میشه:/
#forever_rain #پارت_۱
jungkook pov~
اروم لباشو بوسیدم و زمزمه کردم: خب تهیونگا بهتره بری سر کارت میدونم بعد دوسال بلاخره اجازه بیرون اومدن رو بهت دادم و خوشحالی
به صورتش نگاه کردم اما هیچ نشونه ای از هیچ حسی ندیدم
لبخند زدم و اروم گفتم: خب ساعت ۴ میام دنبالت
براش دست تکون دادم و سوار ماشین شدم و به یونگی علامت دادم تا راه بیفته
teh pov~
اروم وارد ساختمون ۱۲ طبقه ای که طبقه یه ۱۱ یه بار توش بود شدم
قرار بود تویه اون بار کار کنم
تقریبا دو ساعت بود که کار میکردم بلاخره بهمون وقت استراحت دادن
رفتم پشت بوم
رویه لبه یه پشت بوم نشستمو پاهامو اویزون کردم
این چه زندگی مسخره ای بود که داشتم؟؟؟
Melody pov ~ 😸
باد موهاشو میرقصوند و اون به این فکر بود که چطوری از بدنش که لکه یه کثیفی بهشه راحت بشه
به پایین ساختمون نگاهی کرد و زمزمه کرد
اینجوری مردن بهتره؟ یا با تجاوزایه اون عوضی؟
لبخندی زد و رویه لبه وایستاد
قبل از اینکه بخواد خودشو رها کنه صدایه جیغ کر کننده یه دختری رو شنید به دختر لبخند محوی زد و دستاشو باز کرد
چشماشو بست و خودشو رها کرد
irin pov~
رفته بودم پشت بوم که یکم هوا بخورم دیدم تهیونگ داره خودکشی میکنه سریع با جونگ کوک تماس گرفتم
_____________
خو چطور بود؟ نظر بدینا :(
خب من یه توضیح بدم*-*
اسم فیک فوراور رینه یا بارون همیشگی و تویه تحلیلا بارون معمولا نشونه یه غم و بدبختی یا شکسته پس یعنی کرکتر های فیکم همشون سختی کشیدن یا سختی میکشن
کاپلا تهگی ویکوک کوکمینه
ژانر: چون من ادم غیرمنتظره ای هستم معلوم نیست دراینده چجوری میشه:/
۹.۸k
۰۳ فروردین ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.