فصل دو)

فصل دو)
P:5
نگاهی به در کردم دیدم که
تهیونگ پشت در بود
+ف.یلیکش
×بله
+ت.
×چی شده
+تهیونگ
×تهیونگ کیه
+دوست پسرم
×کو
فیلیکس دیدش
×ا.ت پس نقشه شروع کنیم
+ب.اش
×لکنت نگیر طبیعی باش
+باش
نشسته بودیم که فیلیکس بغلم کرد تهیونگ امد تو خونه یه نگاهی ترسناک بهمون کرد رفت نشست مادر بزرگم معلوم بود ترسیده بود
رفت پشت تهیونگ وایستاد
_سلام(عصبی سرد)
+سلام
×سلام
سرم پایین بود هنوز تو بغل فیلیکس بودم
_ایشون کی باشند (عصبی)
£پس‌‌.....
_تو ساکت شو(عصبی)
×ما باهم هستیم
_چی (داد)
×داد نزن
_یعنی چی این چی میگه ا.ت
+آقای کیم ایشون بامن قرار میزارن
چرا دروغ ترسیده بودم
_تو کی که باهاش قرار میزاری ها(داد)
×داد نزن تو فکر کی این دختر مگه بازیچه تو بود که باهاش بازی کردی بعد ولش کردی ها (داد)
_من ولش نکردم (داد)
+بسه (داد گریه)
×ا.ت
بدون توجه به اونا رفتم بالا اتاق در قفل کردم
×ا.ت درو باز کن
_ا.ت اعصاب منو خورد نکن در باز کن
×ا.ت گوش بده اگه برات ارزشی دارم بخاطر داداشیت خواهش میکنم
_داداشی؟
×اره داداشی من داداششم فکر کردی ا.ت مثل توعه
_چی ا.ت در باز کن ا.ت باور کن در میشکنما (داد)
×ا.ت
در باز کردم
×ا.ت
+فیلیکس (گریه)
فلیکس بغلم کردم تو بغلش گریه کردم
×باش ابجی آروم باش
_ا..ت
×اسمش به زبونت نیار اولین روز که ا.ت دیدم نابود شده بود الان میخوای باز نابودش کنی
_ا.ت خواهش میکنم به حرفام گوش بده
×نه
+فیلیکس بزار تنها باشیم
×اما
+خواهش میکنم
×باش
فیلیکس رفت منو تهیونگ تنها موندیم ........