part ⁶
{کوک ویو}نزدیک های عمارت وانگ بودم ک یادم اومد توی عمارت عروسی نمیگیرن،هف باید بیشتر فکر میکردم از هیونگ هام هم نمیتونستم کمک بگیرم چون مخالف کارم بودن،ک ایمیلی از طرف تهیونگ گرفتم،آدرس سالن،خدشه،تهیونگ بهترین آدمیه ک توی زندگیم دارم توی راه داشتم فکر میکردم،کار کی میتونه باشه،کی پول هارو دزدیده،نمیتونه وانگ باشه،چون من براش نهگبان گذاشتم،پس..پس کیه؟توی فکر بودم ک رسیدم و به صورت ناشناس رفتم داخل خیلی شلوغ بود هنوز ا.ت نیومده بود
{ا.ت ویو}گریه میکردم ولی وانگ بدونه هیچ توجه ای به رانندگی کردنش ادامه میداد
¥خفه شو دیگ{داد}،اگه هنوز به جئون امیدی باشه چی؟اگه بیاد کمکم؟اشک هام رو پاک کردم و ساکت موندم،منتظرت میمونم جئون!
{کوک ویو}بالاخره ا.ت و وانگ وارد سالن شدن،از چهره ا.ت کامل مشخص بود ک گریه کرده،اومدن داخل،دوباره سرجام نشستموانگ حواسش به یه طرف دیگ بود،آروم یه قسمت از کلاهم رو برداشتم و توجه ا.ت رو به خدم جلب کردم ک منو دید
{ا.ت ویو}با دیدن جئون بین مهمونی از خوشحالی نمیتونستم خدمو کنترل کنم،نفس عمیقی کشیدم و به جئون زل زدم ک بهم اشاره کرد،فک کنم خواست بهم بگه ک برم بیرون،خب اگه اینجوری باشه با این کفش ها چیکار کنم،خداروشکر برام بزرگ بودن،جئون از سالن رفت بیرون،کفش هامو آروم درآوردم ک کسی متوجه نشه بعد زیر لباسم قایمش کردم وانگ یکی از دوستاش رو دید ک رفت پیشش تا حرف بزنن الان بهترین فرصته به در بزرگ روبه روم خیره شدم و کل شجاعتم رو جمع کردم و دوییدم بیرون
+جئوننننننننننن
{کوک ویو}با دیدن ا.ت ک داشت با اون لباس و بدون کفش میدویید و منو صدا میزد ماشینو روشن کردم ک ا.ت سریع وارد ماشین شد
+مرسی،مرسی،مرسییی
_خواهش!
+نزدیک بود
_همین الانش هم افتادن دنبالمون،ولی متوجه شدی با ماشین موردعلاقت اومدم
+من اون موقعه هیچی ندیدم
_خب بیخیال،حالت خوبه،اون بی همه چیز ک کاریت نکرد
+جئون
_عا...بله؟
+اگه ت نبودی چی میشد؟
_خب،دقیق نمیدونم،عه گممون کردن
+عالیه،ممنونم
_ازت عصبانیم
+یااا،چرااا
_من بهت گفتم از عمارت نرو،ولی رفتی:
/+تا وقتی نامجون اونجاس من نمیام
_باشه،من میبرمت
+عههه
_آره،باید با نامجون کنار بیایی
+هففف باشه
_خبه
+وای تروخدا ارایشی ک برام کردنو ببینم،حالم داره بهم میخوره
_حال منم بهم خورد
+دستمال بدهه
_بگیرر
+ایشش واسا...بالاخره پاک شد!
_قطعا بهتره
+هییی
_یه سوال
+هوم؟
_چرا بهم میگی جئون؟
+شاید نخوای اسمتو صدا بزنم
_من همچنین چیزی نگفتم
+باشه جونگ کوک
_کوک
+با همه چی صدات میزنم خرگوش بزرگ
_{خنده}
+خستم
_الان میرسیم
+بیهوشم کردن بردنم:/
_وانگ!
+چی؟
_هیچی هیچی
+راستی فهمیدم کی پولاتو دزدیده
_چییی،کیی؟
+پ...پدرم
_وای خدای من،باشه اتفاقی نمیوفته۰
{عمارت کوک}
+ببین،ساکت شو من بازیو بردم
@من یک صدم ثانیه زود تو دکمه رو زدم
+ببین من زدم جناب
@میتونم همین الان ¹² تا دلیل بیارم ک من بردم
_بچه ها شوگا برده:
|=چیشد الان؟
_دستش خورده
+هوی جناب منطقی بیا ببین
@وااا الان ک گند زدیم
+عاا دلیل بیار
_ساکت شید ببینم چیشده
{ا.ت ویو}گریه میکردم ولی وانگ بدونه هیچ توجه ای به رانندگی کردنش ادامه میداد
¥خفه شو دیگ{داد}،اگه هنوز به جئون امیدی باشه چی؟اگه بیاد کمکم؟اشک هام رو پاک کردم و ساکت موندم،منتظرت میمونم جئون!
{کوک ویو}بالاخره ا.ت و وانگ وارد سالن شدن،از چهره ا.ت کامل مشخص بود ک گریه کرده،اومدن داخل،دوباره سرجام نشستموانگ حواسش به یه طرف دیگ بود،آروم یه قسمت از کلاهم رو برداشتم و توجه ا.ت رو به خدم جلب کردم ک منو دید
{ا.ت ویو}با دیدن جئون بین مهمونی از خوشحالی نمیتونستم خدمو کنترل کنم،نفس عمیقی کشیدم و به جئون زل زدم ک بهم اشاره کرد،فک کنم خواست بهم بگه ک برم بیرون،خب اگه اینجوری باشه با این کفش ها چیکار کنم،خداروشکر برام بزرگ بودن،جئون از سالن رفت بیرون،کفش هامو آروم درآوردم ک کسی متوجه نشه بعد زیر لباسم قایمش کردم وانگ یکی از دوستاش رو دید ک رفت پیشش تا حرف بزنن الان بهترین فرصته به در بزرگ روبه روم خیره شدم و کل شجاعتم رو جمع کردم و دوییدم بیرون
+جئوننننننننننن
{کوک ویو}با دیدن ا.ت ک داشت با اون لباس و بدون کفش میدویید و منو صدا میزد ماشینو روشن کردم ک ا.ت سریع وارد ماشین شد
+مرسی،مرسی،مرسییی
_خواهش!
+نزدیک بود
_همین الانش هم افتادن دنبالمون،ولی متوجه شدی با ماشین موردعلاقت اومدم
+من اون موقعه هیچی ندیدم
_خب بیخیال،حالت خوبه،اون بی همه چیز ک کاریت نکرد
+جئون
_عا...بله؟
+اگه ت نبودی چی میشد؟
_خب،دقیق نمیدونم،عه گممون کردن
+عالیه،ممنونم
_ازت عصبانیم
+یااا،چرااا
_من بهت گفتم از عمارت نرو،ولی رفتی:
/+تا وقتی نامجون اونجاس من نمیام
_باشه،من میبرمت
+عههه
_آره،باید با نامجون کنار بیایی
+هففف باشه
_خبه
+وای تروخدا ارایشی ک برام کردنو ببینم،حالم داره بهم میخوره
_حال منم بهم خورد
+دستمال بدهه
_بگیرر
+ایشش واسا...بالاخره پاک شد!
_قطعا بهتره
+هییی
_یه سوال
+هوم؟
_چرا بهم میگی جئون؟
+شاید نخوای اسمتو صدا بزنم
_من همچنین چیزی نگفتم
+باشه جونگ کوک
_کوک
+با همه چی صدات میزنم خرگوش بزرگ
_{خنده}
+خستم
_الان میرسیم
+بیهوشم کردن بردنم:/
_وانگ!
+چی؟
_هیچی هیچی
+راستی فهمیدم کی پولاتو دزدیده
_چییی،کیی؟
+پ...پدرم
_وای خدای من،باشه اتفاقی نمیوفته۰
{عمارت کوک}
+ببین،ساکت شو من بازیو بردم
@من یک صدم ثانیه زود تو دکمه رو زدم
+ببین من زدم جناب
@میتونم همین الان ¹² تا دلیل بیارم ک من بردم
_بچه ها شوگا برده:
|=چیشد الان؟
_دستش خورده
+هوی جناب منطقی بیا ببین
@وااا الان ک گند زدیم
+عاا دلیل بیار
_ساکت شید ببینم چیشده
۴.۳k
۰۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.