وقتی بابات میفروشتت به مافیای بزرگ و تو مجبور میشی ازدواج
وقتی بابات میفروشتت به مافیای بزرگ و تو مجبور میشی ازدواج کنی ...
سه پارتی
ا.ت+
آرتا -
پدر ا.ت#
ویو ا.ت
امروز بالاخره دانشگاه تموم شد دارم میرم خونه در خونه که باز کردم دیدم یه پسر بزرگتر از من نشسته جلو بابام
#برو وسایلت و جمع کن
+چی چچرا بابا (لکنت)
#ایشون آقای آرتا هستند من تو قمار باختمت
+چییییییی
#حاضر شو برو
علامت پدر آرتا &
علامت مادر آرتا﷼
&پسرم ا.ت رو ببر حالا که قراره زنت بشه
-باشه پدر ما میریم عمارت تا بیاین
﷼&باشه
منو برد تو ماشین و ماشین رو روشن کرد
-ببین من خودم دوست دختر دارم و فقط به اصرار پدر مادرم دارم یا تو جنده ازدواج میکنم
+من جنده نیستم(بغض)
-ببند هرزه خانم
رسیدیم خونشون خونه که قصررررر خیلی بزرگ بود
-امشب عروسیمونه برو میفرستم حاظرت کنن
+چشم (لکنت)
پرش زمانی ساعت هشت
لباسامو پوشیدم و رفتم پایین چقدر خوشگله
رفتیم تو سالن عروسی
(نمیدونم تو عروسی چیکار میکنن)
پرش زمانی عمارت
-ببین هرزه کوچولو اینجا یسری قانون داره که اجوما بهت میگه اجوماااااا
علامت اجوما@
اسلاید دوم لباس عروس ا.ت
اسلاید سوم مت و شلوار آرتا
سه پارتی
ا.ت+
آرتا -
پدر ا.ت#
ویو ا.ت
امروز بالاخره دانشگاه تموم شد دارم میرم خونه در خونه که باز کردم دیدم یه پسر بزرگتر از من نشسته جلو بابام
#برو وسایلت و جمع کن
+چی چچرا بابا (لکنت)
#ایشون آقای آرتا هستند من تو قمار باختمت
+چییییییی
#حاضر شو برو
علامت پدر آرتا &
علامت مادر آرتا﷼
&پسرم ا.ت رو ببر حالا که قراره زنت بشه
-باشه پدر ما میریم عمارت تا بیاین
﷼&باشه
منو برد تو ماشین و ماشین رو روشن کرد
-ببین من خودم دوست دختر دارم و فقط به اصرار پدر مادرم دارم یا تو جنده ازدواج میکنم
+من جنده نیستم(بغض)
-ببند هرزه خانم
رسیدیم خونشون خونه که قصررررر خیلی بزرگ بود
-امشب عروسیمونه برو میفرستم حاظرت کنن
+چشم (لکنت)
پرش زمانی ساعت هشت
لباسامو پوشیدم و رفتم پایین چقدر خوشگله
رفتیم تو سالن عروسی
(نمیدونم تو عروسی چیکار میکنن)
پرش زمانی عمارت
-ببین هرزه کوچولو اینجا یسری قانون داره که اجوما بهت میگه اجوماااااا
علامت اجوما@
اسلاید دوم لباس عروس ا.ت
اسلاید سوم مت و شلوار آرتا
۱۰.۹k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.